داستانک/ سیب گاز زده
دختر کوچولویی دو تا سیب در دو دست داشت که مادرش وارد اطاق شد. چشمش [...]
داستانک/ معیار مهندس روسی
یک مهندس روسی تعدادی کارگر ایرانی را برای کار استخدام کرده بود. کارگران بنا به [...]
داستانک/ حضرت سلیمان و مورچه
روزی حضرت سلیمان از مورچه ای پرسید: «در مدت یک سال چقدر غذا میخوری؟»مورچه گفت: [...]
داستانک/ تهدید گاوچران
زندگی سلام/ گاوچرانی وارد شهر شد و برای استراحت به یک مهمانخانه رفت. عدهای از [...]
داستانک/ اول باید به فکر تغییر خود می افتادم
کتابدونی/ دانشمندی وصیت کرده که بر روی سنگ قبرش این جملات را بنویسند: “کودک که [...]
داستانک/ پند دزد
گویند ابوحامد محمد غزالى آن چه را فرا مى گرفت در دفترها مى نوشت. وقتى [...]
داستانک/ تقوا همین است!
مصاف/ شاگردی از حکیمی پرسید: تقوا را برایم توصیف کنید؟ حکیم گفت: اگر در زمینی [...]
داستانک/ دعواهای زن و شوهر مسن
آلابست/تمام مردم ده کوچک ما خانم و آقای لطفی را می شناختند، آن هم به [...]
داستانک/ گره های زندگی
یکی بود/ پیرمرد تهیدست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی میگذراند و به سختی [...]
داستانک/ آیا با دیگران سهیم می شوید؟
یکی بود/ یکی از دانشجویان مقیم اروپا تعریف میکرد که در سالن غذاخوری دانشگاه نشسته [...]