داستانک/ از حرف تا عمل
روزی مردی ، بایزید بسطامی را در کوچهای دید .پس از احوالپرسی از بایزید پرسید [...]
داستانک/ ماجرای کودک قهرمان
کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود [...]
داستانک/ مادر منو ببخش!
شخصی مادرش الزایمر داشت… بهش گفت مادر یه بیماری داری ، باید بخاطر همین ببریمت [...]
داستانک/ تعادل در بندبازی
روزی عارف کبیری در خانه اش نشسته بود، پیرمردی از روستایی دور به دیدن او [...]
داستانک/ برکت دعای والدین
پیکی به محضر خواجه نظام الملک وارد شد و نامه ای تقدیم نمود. خواجه با خواندن [...]
داستانک/ هرچه کنی به خود کنی!
درویشی بود که در کوچه و محله راه میرفت و میخواند: “هرچه کنی به خود [...]
داستانک/ یکی از این سه مجازات را انتخاب کن!
گناهکاری را نزد حاکم بردند. حاکم گفت: یکی از این سه مجازات را انتخاب کن: «یا [...]
داستانک/ آدم به آدم می رسد
در دامنه دو کوه بلند، دو آبادی بود که یکی «بالاکوه» و دیگری «پایین کوه» [...]
داستانک/ هیچ کار خدا بیحکمت نیست
روزی ملانصرالدین به دهکده ای می رفت، در بین راه زیر درخت گردوئی به استراحت [...]
داستانک/ خواستگار بااخلاق اما فقیر
پسری با اخلاق اما فقیر به خواستگاری دختری رفت. پدر دختر رو به پسر کرد [...]