آلابست/

تار ایرانی ۱۷ (سنندج)
بژی کورد و کردستان
در سنندج اولین کاری که کردم پوشیدن لباس کردی بود. چرا که نمیخواستم در قامت میهمان در آنجا بنوازم. می خواستم برای ساعاتی لذت کورد بودن را تجربه کنم. این حس یکی شدن در طپش های ریتمیک باید لمس می شد.
موسیقی و رقص به نظر من دو مولفه ی برجسته ی جدانشدنی از فرهنگ کردستان است که در آنها میل به اتحاد ، برابری زن و مرد ، قدرت و وقار ، کار گروهی ، نشاط و پایکوبی قابل لمس است. میهمان نوازیشان را جایی میبینید که یک غیر کورد در رقص‌هایشان به راحتی با هر سطحی از توانایی به آغوش صف رقصنده ها دعوت می شود. کوردها از نمایش ساز در رسانه شان دفاع کردند و گرایشهای خالصشان به تصوف در دوشاخه ی نقش بندیه و قادریه با برجستگی مولفه ی موسیقی در جریان است.
نمی توان تاریخ موسیقی کردستان را بدون ذکر نامهای اساتیدی چون حسن زیرک ، محمد ماملی ، حسن کامکار ، مظهرخالقی و… ورق زد.
پس از ضبط سنندج از رفیق نازنینم و استاد توانا حسین رضایی نیا که آگاهی بسیاری نسبت به موسیقی کردستان دارد دعوت به همراهی با فیلم ضبط شده ام کردم. چرا که هر بار فیلم اجرایم را می دیدم بیشتر به لزوم حضور دف واقف می شدم.حسین بدون چشم داشت و با خلوص پذیرفت. حاصل این پایکوبی پیشکش.