تقریباً هر مقاله علمی ای در مورد دارکوب ها را بررسی کنید، احتمالاً به این موضوع اشاره خواهد کرد که چرا دارکوب ها علیرغم اینکه در تمام طول روز با منقار خود به شدت به تنه درختان ضربه می زنند، دچار ضربه مغزی نمی شوند. باور کلی این است که ساختار جمجمه و منقار دارکوب به عنوان نوعی ضربه گیر داخلی عمل می کند و از پرنده در برابر آسیب محافظت می کند.

مطالعات نشان داده‌اند که دارکوب‌ها می‌توانند در طول فصل جفت‌گیری‌شان روزانه ۱۲,۰۰۰ بار به درختان ضربه بزنند که به طور متوسط ​​بین ۱۸ تا ۲۲ نوک در ثانیه است.  اسکن‌های میکروسیتی نشان داده‌اند که جمجمه‌ دارکوب دارای ماهیچه‌های ضخیم در گردن، استخوان‌های اسفنج مانند و یک پلک داخلی سوم برای حفظ کره چشم است که دانشمندان تصور می‌کردند مجموعه این اندام ها با هم کار می‌کنند تا شدت ضربه را تخفیف دهند و از آسیب‌دیدگی ناشی از تکان های بی‌وقفه جلوگیری کنند.

یک مطالعه در سال ۲۰۱۱ نشان داد که ساختار فنری دیگری نیز در پشت جمجمه دارکوب وجود دارد که می تواند به مایع مغزی نخاعی برای سرکوب بیشتر ارتعاشات، کمک کند. اخیراً، یک مطالعه در سال ۲۰۲۱ نشان داد که فک دارکوب می تواند به عنوان یک بالشتک در طول فرآیند نوک زدن نیز عمل کند.

اما در حقیقت هر گونه جذب یا اتلاف انرژی جنبشی در سر این پرنده، توانایی او را برای چکش زدن بی وقفه، مختل می کند. از آنجایی که این رفتار کوبنده دارکوب، برای برقراری ارتباط و جذب جفت بسیار مهم است، بعید به نظر می رسد که یک کمک فنر داخلی طبیعی تکامل یافته داشته باشد. اگر منقار دارکوب خاصیت ضربه گیری داشت، پرنده بیچاره مجبور می شد محکم تر ضربه بزند.

نتایج مطالعات اخیر نشان داد در حالی که جمجمه دارکوب ضرباتی با شدت بالاتر از آستانه ضربه پذیری مغز میمون‌ها و انسان‌ها را تجربه می‌کند، این واقعیت که مغز آنها کوچک‌تر است به این معنی است که آستانه ضربه پذیری مغزی بالاتری دارند. اگر این پرندگان با تمام قدرت روی فلز نوک بزنند، ممکن است از این آستانه فراتر بروند، اما در هنگام نوک زدن به تنه درختان چنین اتفاقی برای آنها نمی افتد. به طور کلی عدم جذب شدت ضربه به این معنا نیست که مغز آن‌ها در اثر ضربه‌های به ظاهر خشن در خطر است. این واقعیت توضیح می دهد که چرا هیچ گونه دارکوبی با سر و عضلات گردن به طور قابل توجهی بزرگ وجود ندارد.