دشمن زخم‌خورده‌ی این ملک چشم بر منطق و شرف، بسته
بی‌هدف می‌زند، به قصد ترورتا مگر شیر را کند خسته!
چه خیالی! سراب پشت سراب! شیرِ رویین‌تن است این ملت
دست حق پشت اوست چون هربارراه حق را نموده او نصرت
آمده باز لشکری از تورگو بگیرد ز نو کمان آرش
گر بسوزیم، باز زنده شویممثل ققنوس در دل آتش

آمده با تمام خود باطلهان بتازیم سوی میدانش
گر بمیریم یا بمیرانیمیکی از حُسنَیَین پایانش…
جانمان را بگیر آرامیم که تجلی نور خواهد شد
خون ما را بریز خشنودی مکه وضوی ظهور خواهد شد 
مقتل ما، مسیر خیزش ماست پس چه بهتر اگر حرم باشد!
خون سرخ شهید آخر سرخاک بر نعش خصم می‌پاشد!
باب مهدی اگر هدف شده استسینه‌‌ی شیعیان سپر، بهتر!
در مرام فدائیان حسینگر نماند به جسم، سر، بهتر!
شور کرب‌و‌بلا به‌ سر داریم دارد این مرگ‌ها “مبارک باد”
ما رأیتُ به غیر زیبایی زینبیم و اماممان سجاد
با تقلّای عاجزانه‌ی خودشاخه‌ای را بریده در هر سو
آن درخت جوان تناور شدحال موتوا بغیظکم، موتوا!

گرچه از نو غبار برپا شدراه را گم نمی‌کنیم
ولی شوق ما آرمان روح الله چشم ما و نگاه سیدعلی
یک نفر باز دشنه‌ پنهان کرد بعد تطهیر کرد قاتل را
دست او تا گلوش در خون است آنکه آمیخت حق و باطل را
غیرت شیعه می‌شود طرفت آی ای داعشی وامانده!
از شهید غریب شاهچراغ وای اگر دختری به جامانده
ما برای تمام حق‌خواهان مَثل آخرت و دنیاییم
ما کجا، خستگی و ترس کجا؟که امید اماممان ماییم
هرکه صبح شهادت از کف داد شام مرگ است روزی اش قطعا

حامی مکتبیم و دین خداسرمان گر جدا شود از تن
دلمان گرچه سوخت، باکی نیست خونمان سخت آمده است به جوش
مثل طوفان و با ابهت سیل برسر ظلم میکنیم خروش

 بداهه‌سرایان:زهرا فرقانی، زهرا آراسته‌نیا، فهیمه انوری، طاهره ابراهیم‌نژاد، محدثه مطهری، مرضیه قاسمعلی، فریبا رئیسی، فرشته پناهی، سوده سلامت