مزایای کمتر شنیده شده از تاثیرات تربیت‌فرزند بر شخصیت و روان والدین که زمینه‌ساز موفقیت همه اعضای خانواده خواهد شد.  ما پدر و مادرها خیلی دوست داریم بچه‌های‌مان کامل باشند. از وقتی خیلی کوچک هستند دوست داریم بچه‌ای داشته باشیم که خوب و مرتب بخوابد، خوش‌خلق باشد و زیاد گریه نکند، با فرایند از شیر و پوشک گرفتن خیلی راحت کنار بیاید، لجبازی نداشته باشد و بعدها هم در مدرسه و ورزش و جلوی فامیل و همسایه نمونه و مثال زدنی باشد. حتی بدمان نمی‌آید بتواند هم شاهنامه و دیوان حافظ را از حفظ بخواند و هم حرکات آکروباتیک انجام دهد و هم کارنامه عالی داشته باشد و ما یک گوشه بنشینیم و پزش را بدهیم. خلاصه در همه چیز بهترین و فوق‌العاده باشد اما آیا تا به حال فکر کرده‌اید چرا می‌گویند بچه‌داشتن و تربیت‌فرزند باعث رشد شخصیتی و روانی والدین می‌شود؟ احتمالا به دلیل این که باید مجموعه متناقضی را کنار هم جمع کنیم و درنهایت هم اگر تا وقتی بچه‌دار بشویم بلد نبودیم چطور با ناکامی کنار بیاییم، باید یاد بگیریم ناکام‌شدن هم بخشی از زندگی ا‌ست و فرزندمان قرار است حسابی ما را ناکام کند و رویاهایی را که همیشه از بچه داشتن و زندگی کردن عادی و شیک و اینستاگرامی با بچه داشتیم، زیر و رو کند.


یادگیری مهارت‌های زندگی در کنار تربیت اصولی
ما باید به فرزندمان یاد بدهیم که لازم نیست کامل و بهترین باشد ولی نباید دست از تلاش بکشد، البته بعضی وقت‌ها هم باید استراحت کند و زندگی همیشه جنگیدن نیست. باید به او آموزش دهیم برای این که از روز قبلش و از امتحان قبلش بهتر بشود، با خودش رقابت کند و هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی کند ولی ما فقط به دنبال نتیجه نیستیم و تلاش او برای‌مان مهم است. باید اجازه بدهیم بچگی کند ولی نمی‌شود این سال‌های مهم کودکی را هم بدون استفاده گذاشت و می‌توانیم مفاهیمی را که دوست داریم، در قالب بازی و نقاشی و به صورت عملی به او یاد بدهیم.
 در سیستم تربیتی دستور دادن و تنبیه کردن نداریم ولی درعین حال اگر اشتباهی کرد، باید عواقب منطقی و مشخصی برایش داشته باشد که از قبل روی آن‌ها توافق کرده‌ایم. تشویق هم الفبای خودش را دارد و با هر حرکت کوچکی نباید فرزندمان را گل‌باران کنیم. باید به او یاد بدهیم خودش را بپذیرد و استعدادش را شناسایی کند ولی نقاط ضعفش را هم رها نکند. باید قاطع باشیم ولی به او نشان بدهیم که دوستش داریم و هر فرایند تربیتی باید با مهربانی و توضیح و گفت‌وگو همراه باشد. بعد از همه این‌ها اگر ناامیدمان کرد، حق نداریم به روی خودمان بیاوریم. حق نداریم تحقیر و مقایسه کنیم و باید همیشه حامی و پشتیبانش باشیم، همه این‌ها درس‌های زیادی برای والدین دارد که باعث رشد روانی‌شان، یادگیری یک سری مهارت‌های مهم زندگی مانند کنترل خشم، ناکامی، ارتباط موثر و… در کنار تربیت اصولی فرزند خواهد شد.
  تلاش برای الگویی بهتر شدن
مرحله بعدی رشد کردن ما کنار بچه‌ها هم همین آموزش‌هاست. یادگیری مشاهده‌ای، قوی‌ترین و دقیق‌ترین نوع یادگیری است. بچه‌ها، از همان نوزادی که ممکن است فکر کنیم چیزی نمی‌فهمند، مثل یک دوربین فیلم برداری همه حرکات و حرف‌های ما را ضبط و ثبت و بعد هم تحلیل می‌کنند و یاد می‌گیرند. حتی اثر احساسات ما و گفت‌وگوهای ما وقتی جنینی داریم و منتظر ورودش هستیم روی آینده‌اش اثر دارد. فرزندان ما چیزی نمی‌شوند که ما به آن‌ها می‌گوییم، چیزی می‌شوند که ما هستیم و رابطه‌ و گفت‌وگوهایی که با آن‌ها داریم تبدیل به الگوی آن‌ها برای بقیه عمرشان می‌شود. پس خودمان را تقویت کنیم، مهارت‌های فردی و اجتماعی مان را زیاد کنیم و صبور باشیم تا الگوی بهتری برای فرزندمان باشیم. فراموش نکنید که هر لحظه‌ تربیت یک چالش جدید برای ما خواهد بود که مدیریت آن، باعث پخته‌تر شدن ما خواهد شد.
   لازم است بهترین پدر و مادر جهان شویم؟
بعضی‌ها آن‌قدر سخنرانی گوش داده، کارگاه رفته و کتاب خوانده‌اند که راه رفتن خودشان را هم یادشان رفته است. بچه و والدین ملغمه‌ای از روش‌های تربیتی هستند. از طرفی هم والدین دیگری هستند که کلا معتقدند بچه خودش بزرگ می‌شود و مثل قدیم‌ها توجه خاصی احتیاج نیست. البته شاید روش نسل‌های قبل در زمان خودشان جواب می‌داد ولی بچه‌ها و والدین امروز نیازهایی دارند که باید برای برآورده کردنشان آموزش ببینند. حواسمان باشد همان‌طور که در روند آموزش دوست نداریم فرزندان‌مان دچار کمال‌گرایی و مشکلاتش بشوند، خودمان هم تصویر بهترین پدر و مادر دنیا را رها کنیم. قرار نیست ما بهترین باشیم، قرار است تلاش کنیم بهتر بشویم، مطالعه کنیم، مشورت کنیم، از تجربیات دیگران کمک بگیریم، با همسرمان اصول تربیتی مشخصی را که برای خانواده و فرهنگ خودمان پاسخگو هستند، مشخص کنیم و بعد تمام سعی‌مان را بکنیم که به فرزندان‌مان در راهی که پیش رو دارند، کمک کنیم. ما قرار نیست مثل یک مجسمه‌ساز دایم در حال چکش‌کاری بچه‌ها باشیم. تربیت باید مثل کار یک باغبان باشد. یک زمانی درخت ما هرس لازم دارد، ممکن است پیوند بزنیم و آبیاری را تنظیم کنیم ولی درنهایت درخت خودش راه رشد را پیدا می‌کند. تلاشمان را بکنیم و بعد از آن نتیجه هرچه بود ارزشمند است.
نویسنده : فائزه مرادی| ‌ کارشناس‌ارشد روان‌شناسی بالینی