دوست داشتن اتفاق عجیبیه.شبیه تصادف میمونه. 
اولش که اتفاق میفته فقط یه نگاهی به خودت میندازی ببینی جونِ سالم به در بردی یا نه.
بعد که خیالت راحت شد کم ‌کم دست و پات رو حس میکنی و یه حس شادی عجیبی توی جونت میشینه.

روزهای بعد تازه کوفتگی ها و دردهایی شروع میشه که لحظه تصادف اصلا بهش توجهی نکردی.
دوست داشتن هم همینه؛ لحظه اول فقط قلبتو حس میکنی که با هر ضربه‌ای که میزنه مطمئن میشی زنده ای و این خواب نیست. بعدتَرِش باقی وجودتو حس میکنی و بابت تک تک لحظاتت خوشحالی. 

تهش هم درد و کوفتگیهایی میمونه که لحظه عاشقی فکرشو نمیکردی.

من میگم‌تنها فرق تصادف و دوست داشتن توی همین کوفتگیهاس؛ اولی آثارش بعد چند روز میره و دومی اثرش تا ابد هست…

شما شباهت‌و‌تفاوت هاشو بگید؟