بیشتر مردم محل کار خود را «محل شادی» خود نمی دانند. متأسفانه این بدان معناست که مردم احساس می کنند بخش مهمی از زندگی آنها یک کار بی پایان است، حتی اگر شغل آنها بخش بزرگی از هویت آنها باشد.

اما اگر تعریف ما از شادی بخشی از مشکل باشد چه؟

بیش از یک نوع شادی وجود دارد
شادی یک مفهوم روانشناختی پیچیده است، اما بسیاری از روانشناسان معتقدند (حداقل) دو نوع شادی وجود دارد:

شادی لذت‌گرا رایج‌ترین روشی است که آمریکایی‌ها درباره شادی فکر می‌کنند. این در مورد به حداکثر رساندن لذت و به حداقل رساندن درد است. شادی لذت بخش به شما در تنظیم احساسات و کاهش استرس کمک می کند.

نوع دیگر شادی دایمونیک است که در مورد داشتن تجربیات معنادار و هدفمند است. این احساسی است که وقتی به هدفی دست می‌یابید، شایستگی خود را ثابت می‌کنید، کشف می‌کنید یا کار دشواری را تکمیل می‌کنید. افتخار کردن به کاری که به خوبی انجام شده است. شادی اودائمونی به معنای رضایت بیشتر در زندگی منجر می شود.

اگر احساس می کنید هر دو نوع شادی خوب به نظر می رسند، عجیب نیستید. تحقیقات نشان می‌دهد که اکثر مردم طوری برنامه‌ریزی شده‌اند که در صورت امکان از تلاش اجتناب کنند و به‌طور متناقض، کارهای پر تلاشی را انتخاب می‌کنند که ممکن است به پاداش منجر شود.

هر دو نوع شادی برای رفاه طولانی مدت مهم هستند
همه ما در مورد تعادل کار و زندگی صحبت می کنیم، اما تعادل لذت-ادایمونیک ممکن است به همان اندازه مهم باشد. در حالی که زندگی سرشار از لذت به نظر عالی می رسد، زمان لذت جویی زیاد در واقع رفاه مردم را کاهش می دهد. مردم برای متعادل کردن آن به شادی ادایمونیک نیاز دارند. به همین دلیل است که بازنشستگان داوطلب می‌شوند، برندگان قرعه‌کشی به سر کار بازمی‌گردند، مربیان سابق در ماراتن‌ها شرکت می‌کنند، و مردم سرگرمی‌های مبتنی بر هدف دارند.

بیایید تا دریابید که اکثر مردم موفقیت و هدف را بیشتر از اوقات فراغت مداوم (یا بیشتر) دوست دارند.

چگونه در محل کار شادی ادایمونیک پیدا کنید (و اگر نمی توانید چه کاری انجام دهید)
به جز مهمانی‌های عجیب و غریب، محل‌های کار کانون لذت‌بخش نیستند. با این حال، کار مملو از فرصت هایی برای شادی ادیامونیکی است. به هر حال، کل کار مربوط به انجام کارهاست.

اگر می خواهید از شغل خود احساس رضایت بیشتری داشته باشید، با شناسایی پاداش هایی که از کار خود دریافت می کنید (علاوه بر چک حقوق) شروع کنید. با پرسیدن مرتب سوالاتی از قبیل:

چه چیزی باعث می شود در مورد نقش/محل کارم سپاسگزار باشم؟
کاری که من انجام می دهم چگونه تفاوت ایجاد می کند؟
چگونه شغل من به من کمک می کند تا ارزش هایم را حفظ کنم؟
چگونه به عنوان یک فرد و حرفه ای رشد می کنم؟
به چه دستاوردهایی بیشتر افتخار می کنم؟
برای چه نقاط عطفی کار می کنم؟
برای کدام روابط همکار ارزش بیشتری قائل هستم؟
البته، همه مشاغل پر از آفتاب و گل رز (یا حتی قاصدک) نیستند. اگر در تلاش برای دیدن نکات مثبت در کار هستید، ممکن است زمان آن رسیده که تغییری ایجاد کنید. از خودتان بپرسید:

آیا شغل من با ارزش های من مطابقت دارد؟ آیا می توانم در محل کار خودم باشم؟
آیا در کارم احساس شایستگی می کنم؟ آیا نوع کاری که انجام می دهم پاداش دارد؟
آیا اهداف توسعه ای دارم که برایم جالب باشد؟ اگر چنین است، آیا می توانم راهی برای دستیابی به آنها ببینم؟
آیا انتخابی دارم که چه کاری انجام دهم یا چگونه آن را انجام دهم؟
آیا دستاوردهای من درک و قدردانی می شود؟
حتی اگر شغل شگفت انگیزی دارید که در آن مهارت دارید، ممکن است نیاز داشته باشید که شرایط را تغییر دهید تا از رفاه خود محافظت کنید. به عنوان مثال، اخیراً، اشلی بارتی، تنیس باز زن شماره ۱ جهان، در سن ۲۵ سالگی بازنشسته شد زیرا می خواست بر روی تلاش های دیگر تمرکز کند. گاهی کنترل شادی تان به شجاعت هم نیاز دارد.

شادی در کار مستلزم تلاش است
اگر عمداً روی چیزهایی که شما را خوشحال می‌کند تمرکز کنید، متوجه خواهید شد که کنترل بیشتری بر شادی‌تان از آنچه فکر می‌کردید دارید. به گفته یکی از محققین، ۵۰ درصد از شادی شما ژنتیکی است و ۱۰ درصد تحت تأثیر شرایط شماست – اما ۴۰ درصد دیگر به شما بستگی دارد.

این بدان معناست که شما می توانید مسئولیت یافتن کاری را برعهده بگیرید که سطل شادی دایمونیک محل کار شما را پر کند – چه یاد بگیرید که از نقش موجود خود قدردانی کنید و/یا برای ایجاد تغییر شغلی اقدام کنید. سپس، با هر شانسی، خوشحال خواهید شد، و قدر آن را خواهید دانست.