مجله فیلم امروز/ جواد طوسی؛ منتقد سینما در بخشی از یادداشت خود در‌باره فیلم «موقعیت مهدی» نوشت:

اما موقعیت مهدی اولین تجربه فیلم‌سازی هادی_حجازی‌فر، از جهات مختلف نه‌تنها برترین فیلم جنگی جشنواره بود بلکه نقطه‌ای درخشان در ژانر سینمای جنگ ما است.

اگر آن حس عاطفی و شور حماسی و لحن تراژیک و نگاه تغزلی جاری در فیلم‌های تاریخ‌ساز سینمای جنگ از جمله مهاجر و دیدبان (ابراهیم حاتمی‌کیا) و سفر به چزابه و مزرعه پدری (رسول ملاقلی‌پور) و ملکه (محمدعلی باشه‌آهنگر) را الگو قرار دهیم، در موقعیت مهدی این مفاهیم و مشخصه‌ها در یک قالب روایی و اجرایی متفاوت بازتاب یافته‌اند.

یک ویژگی بارز موقعیت مهدی، تعدیل ساحت مردانه فیلم‌های جنگی با نزدیک شدن به کانون خانواده است. در این جا قهرمانان فیلم (مهدی و حمید باکری) در پیوند با حریم خانواده، حضوری سمپاتیک‌تر و باورپذیرتر دارند. در نگاه رئالیستی فیلم‌ساز، نمایش عشق و وجوه عاطفی و نقطه آرامش‌بخش خانواده با ریتمی آرام و طمانینه برگزار می‌شود.

در محیط خشونت‌بار و دهشتناک و پراضطراب جبهه، عمدتا ریتمی تند و ناآرام برقرار است‌. اما حجازی‌فر در مقاطع زمانی حساس با همان حس تغزلی و روح حماسی و پرشکوه به قهرمانانش در این لوکیشن خیره می‌شود و آن‌ها را (با مکث و تامل و ریتمی موزون) در گستره تاریخ ثبت می‌کند.

شکل فصل‌بندی اپیزودیک‌گونه در قالب شش پرده، به فیلم حالتی از جنس خاطره‌نگاری داده اما این حس و باور نوستالژیک با آمیختن مفاهیمی چون رفاقت، کنشمندی، پایمردی و مرگ‌آگاهی، فراتر از گذشته‌بازیِ صرف عمل می‌کند و بغضت را می‌ترکاند و پیشنهاد و تلنگری هشداردهنده برای یک جامعه هویت‌باخته و منفعل و خالی از ساحت قهرمانانه دارد.

فضا و لحن صمیمانه فیلم و نوع وداع پایانی با قهرمان عدالت‌خواه و بی‌ادعایی چون مهدی باکری و آن نوشته پایانی این علامت سوال را در وجدان بیدار ما به جای می‌گذارد که در این دنیای هذیانی و جنون‌آمیز معاصر که پول و فرهنگ کاسب‌کاری ارزش و معیار همه‌چیز شده، جای حماسه‌سازانی چون مهدی باکری کجاست؟