این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

روز گذشته بود که زمزمه ‌های جدایی سروش صحت از برنامه «کتاب‌باز» مطرح شد. یکی از کم‌حاشیه‌ترین مجریان تلویزیون که دلیل کنار گذاشته شدنش برای بسیاری نامفهوم بود.

سید عبدالجواد موسوی دلیل این تصمیم را اینطور نوشت: گیر داده‌اند به سروش صحت و باز آن‌طور که دوستان می‌گویند سروش صحت متهم است به روشنفکری و دوستان می‌خواهند به جای ایشان کسی مثل آقای یامین‌پور را جایگزین کنند که در زمره نیروهای ارزشی محسوب می‌شود.

از خیلی‌هایی که به تلویزیون علاقه چندانی ندارند بارها و بارها شنیده‌ام که برنامه «کتاب‌باز» را دنبال می‌کنند و باز از قول همان‌ها شنیده‌ام که نقطه قوت برنامه را حضور صمیمی سروش صحت می‌دانند. چند تن از دوستان من هم در این برنامه شرکت داشته‌اند. با این حال تا به امروز نشنیده‌ام کسی سروش صحت را روشنفکر خطاب کند. احتمالا منظور دوستان از روشنفکر در این مورد خاص گرایش‌های سیاسی و فرهنگی سروش صحت باشد اما تا آن‌جا که من دیده‌ام و شناختی که از سروش صحت دارم این حرف‌ها در مورد او بی‌ربط است.

این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

سروش پیگیر مسائل فرهنگی است و برخلاف خیلی‌ها مسائل فرهنگی را از دریچه سیاست نگاه نمی‌کند و درست به همین دلیل است که با بسیاری از اهالی فرهنگ نشست و برخاست دارد و در مواجهه با فعالان فرهنگی از طیف‌های مختلف یکسان عمل می‌کند. در همین برنامه «کتاب‌باز» تعداد دوستانی که در اردوگاه ارزشی‌ها تعریف می‌شوند کم نبوده و سروش در مواجهه با تمامی آن‌ها ادب و انصاف را رعایت کرده است.

اگر دوستان بالادستی ما فکر می‌کنند با حضور آقای یامین‌پور فرهنگ انقلابی رشد و گسترش پیدا می‌کند می‌توانند برنامه دیگری با حضور ایشان تدارک ببینند. یک برنامه موفق را از چنگ کسی درآوردن و از نیمه راه به دیگری سپردن خلاف مروت و فتوت است. علاوه بر این در حوزه کتاب کارِ نکرده بسیار است و می‌توان با حضور آقای یامین‌پور و امثال ایشان در یک برنامه دیگر، هم فضایی رقابتی به وجود آورد و هم تکثر و تنوع بیشتری به این حوزه بخشید.

این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

گاهی در این سرزمین کارهایی صورت می‌گیرد که هیچ ربطی به بالادستی ها ندارد. کسانی به هر دلیلی چشم دیدن برنامه و یا شخصی را ندارند اما پشت اشخاص و یا مفاهیمی پنهان می‌شوند و مقاصد شخصی خود را پیش می‌برند. امیدوارم مشکل برنامه کتاب‌ باز به بهترین شکل ممکن حل شود و در کنار این برنامه، برنامه‌های خوب دیگری در این زمینه تولید شود که حقیقتا هرکاری برای کتاب انجام بدهیم کم انجام داده‌ایم.

رسول اسدزاده نیز طی یادداشتی در روزنامه همدلی نوشت: پاییز سال ۱۴۰۰ قرار بود فصل جدید برنامه «کتاب‌باز» پخش شود. من هم مانند خیلِ عظیمِ تماشاگران و دوستدارانِ این برنامه منتظر بودم. مهر آمدورفت، آبان آمدورفت، آذر هم آمدورفت و خبری از کتاب‌باز نشد. از سال ۹۸ که این برنامه را تماشا می‌کردم، احساسم می‌گفت این برنامه دوام نخواهد داشت، از پیراهن‌های رنگیِ سروش تا مفاهیم اومانیستی که توسط مجتبی شکوری در این برنامه مطرح می‌شد به‌وضوح از مدارِ ایدئولوژیکِ صداوسیما خارج بود و شوربختانه احساسم درست از آب درآمد.

این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

کتاب‌باز برخلاف بیشمار برنامه‌های مذهب محورِ تلویزیون، رنجِ زیستن را با روانشناسی و فلسفه و هنر التیام می‌داد. از فلسفه و خرد و علوم تجربی درباره انسان حرف می‌زد. از آدمیت و عواطفی حرف می‌زد که در تمام کشورهای جهان یکسان است. همین محتوایِ ناب و متمایزِ این برنامه سبب شده بود تماشای آن در خانه ما تبدیل به یک آیین با مناسک و آداب خاص همراه شود. ما یک ماکِتِ وَن قرمز خریده بودیم که می‌گذاشتیم روی میز با دم‌نوشِ و چای سبز آماده می‌شدیم تا برنامه شروع شود. حالا بیش از یک سال است که پخشِ کتاب‌باز متوقف شده و قرائن می‌گویند همان اتفاقی برای آن افتاده که پیش‌تر برای نودِ عادل فردوسی پور رخ داد. کتاب‌باز با سروش صحت ادامه نخواهد یافت…

در هنگام هضم و تحلیلِ این خبر به یادِ واژه‌ای می‌افتم که مجتبی شکوری در برنامه کتاب‌باز بیان کرد و سروش با چهره متعجبِ کودکانه از شنیدنِ آن محظوظ شده بود. در زبان پرتغالی اصطلاحی هست با نامِ Saudade (سوداد) که معنای غریبی دارد. سوداد به معنای نوعی حالت روحی و حس نوستالژی، اندوه، دل‌تنگی از نبودن فرد یا چیزی است که دیگر احتمالاً هیچ‌گاه برنخواهد گشت. حالا پس از هفت ماه انتظار ما علاقه‌مندانِ کتاب‌باز دچارِ «سوداد» شده‌ایم. خیالمان راحت شده که دیگر سروش میزبانِ کتاب‌باز نیست و شاید خودِ برنامه هم به تاریخ بپیوندد.

این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

کتاب‌باز بدون اغراق از معدود برنامه‌های تلویزیون ایران بود که حتی در خارج از کشور هم بینندگان بی‌شمار و پیگیر داشت. برنامه‌ای پر از خِرَد، پر از ادبیات و تاریخ و هنر … درست است که هفت ماه می‌شود شعرخوانی‌های سوگل مشایخی و رشید کاکاوند را با چای تازه‌دم ننوشیده‌ایم، صدای درمانگر و التیام‌بخش مجتبی شکوری را نشنیده‌ایم و چشممان به چهره آرام و پیراهن‌های زیبای سروش صحت روشن نشده ولی کتاب‌باز برای همیشه برای ما باز است. فراموش نمی‌کنم در روزگاری که بیماری کرونا در کشور می‌تازید و خانواده‌های بسیاری دچارِ سوگِ ناگهانی شده بودند، سروش با بغضی سنگین نشسته بود روبه روی دکتر شکوری، آن‌ها از نحوه التیام دادن به افرادی که عزیزی را ازدست‌داده‌اند حرف زدند، از کتاب‌هایی که می‌شود برای تحملِ رنجِ فراق خواند گفتند، از «تولستوی و مبل بنفش» گفتند، از کتابِ سوگِ مادرِ شاهرخِ مسکوب گفتند، از یادداشت‌های آلن دوباتن درباره عزیزِ ازدست‌رفته‌اش گفتند و این حرف‌ها در آن ایّامِ شوم چه به کار آمد. حالا هفت ماه است که کتاب‌باز نیست. آیا ما باید سوگوارِ یکی از بهترین برنامه‌های تلویزیون در سالیان اخیر باشیم؟ البته که نه!

واژه دیگری که من تا ابد از این برنامه با خود همراه خواهم داشت Kintsugi (کینتسوگی) است. سروش می‌گفت: «در ژاپن هنری وجود دارد که مانند چینی‌بندزنیِ ما است ولی با این تفاوت که ظرف شکسته را با طلا به هم بند می‌زنند. در نتیجه ظرفی که شکسته و خرد شده ارزشی می‌یابد بسیار بیشتر از ظرف سالم…»

کنار گذاشتنِ سروش صحت از کتاب‌باز با اینکه یتیم شدن این برنامه را به همراه خواهد داشت ولی مرا به یادِ مردی می‌اندازد که در یکی از محافظه‌کارترین تلویزیون‌های جهان کینتسوگی شد…

این اقدام صداوسیما واکنش های متعددی را در پی داشت

 

این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

این جای خالی برای مردم پر نمی‌شود؛ بدرود سروش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *