«همیشه دوست داشتم گروهی مثل گروه «آوا» که پدرم آن را تاسیس کرده بودند، پی‌ریزی کنم و این گروه جایی باشد تا آثار هر آهنگسازی در آن اجرا شود و نوازندگان مختلف در آن هنرنمایی کنند. من هم نام این گروه را «سیاوش» گذاشتم و فعالیت‌م را با این گروه آغاز می‌کنم.»

این‌ها را «همایون شجریان» زمانِ تاسیس گروه «سیاوش» در سال‌های آغازین دهه‌ی ۹۰ شمسی گفت. این همان نامی بود که پدرش (استاد محمدرضا شجریان) در سال‌های ابتدایی فعالیت هنری‌اش از آن استفاده می‌کرد: سیاوش بیدکانی. حالا بعد از مدت‌ها دوریِ ناگزیر این خواننده‌ی نام‌دار از صحنه به خاطر پاندمی کرونا، این گروه که متشکل از نوازندگانِ برجسته‌ی موسیقی ایران است در سه کشور اروپایی روی صحنه رفته تا قطعاتی را به یاد دو استاد بزرگ موسیقی ایران (محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان) اجرا کند. «همایون» در این اجراها برخلاف تجربه‌های اخیرش که هر کدام سبک و سیاقی متفاوت داشت و بسیاری‌شان بسیار شگرف، بارِ دیگر توجه ویژه‌ای به آواز داشته و از فرصتِ این کنسرت‌ها بهره گرفته تا قدرتِ خویش در این حوزه را به رخ بکشد. همواره ظرفیت‌های خواننده آواز موسیقی سنتی ایران در اجرای زنده آشکار می‌شود و «همایون» نشان داده که درک و فهم درستی از آواز دارد و از تکنیک و دانش خوبی در ردیف آوازی و اجرای صحنه برخوردار است که البته جز این هم از او انتظار نمی‌رود؛ اما آیا این کنسرت‌ها را می‌توان آغازِ راهی تازه برای خواننده‌ای دانست که روزگاری علاقه‌مند بود تا نخستین اثر مستقل‌اش را با «حسین علیزاده» کار کند؟ (مجله موسیقی قرن ۲۱، شماره نخست) از آن طرف نسبتِ «همایون» با «آواز» چیست؟‌

سال‌ها قبل «همایون» خود تعریف کرده است که: «قبل از اینکه به سن بلوغ برسم، در جمع خانواده کلاس‌های موسیقی داشتیم. من و همه خواهرها بودیم، هر سه خواهرم. از این میان من و مژگان جدی‌تر کار را پیگیری کردیم. تا اینکه در کنسرتی پدر سرماخورده بودند و من پیشنهاد کردم که می‌توانم شما را همراهی کنم تا این کنسرت را کنسل نکنید و کمتر از صدای خودتان استفاده کنید. جاهایی از آن را به من بسپارید تا زمانی که به صدایتان احتیاج دارید سرحال‌تر باشد. بابا به‌طورجدی می‌خواستند کنسرت را لغو کنند و چون کنسرت مهمی هم بود برای بزرگداشت گوته در آلمان، ایشان از پیشنهاد من خیلی جا خوردند و پرسیدند مگر شما آمادگی‌اش را داری؟ مگر کارها را بلدی؟ پاسخ دادم که در جلسات تمرین که با هم داریم و تمرین می‌کنیم همه خط‌های شما را من حفظ کرده‌ام. ایشان گفتند در تمرین بعدی بخوان تا ببینم چطور است. تمرین بعدی را خواندم و دیدم بابا خیلی با لبخند رضایت گفتند همین کار را می‌کنیم. تعیین می‌کنم کجاها را شما بخوانی و کجاها را خودم که دونفری باهم کنسرت را اداره کنیم.»

این سرآغاز راهی است که موسیقی ایران صاحبِ خواننده‌ای بزرگ می‌شود. «همایون» در طی چند دهه‌ای که به عنوانِ خواننده‌ای مستقل از پدرِ خویش فعالیت می‌کند، سبک و سیاقی مخصوصِ خودش داشته و هر اثرش دارای ایده‌ها و ابتکاراتی که بسیاری‌شان مرهونِ قدرتِ خواندن او بوده است. او در هر کارش (از اولین آلبومی که منتشر کرده تا کنون) تلاش کرده تا جلوه‌ای تازه از قدرتِ صدا و استعدادِ خواندنش را به نمایش بگذارد. بارها و در اغلب آلبوم‌ها، حال و هوای تازه‌ای را آزموده و قطعاتِ اثرش مدام از مُدی به مد دیگر رفته و به طور تقریبی می‌توان گفت کم‌تر گوشه‌های ردیفِ موسیقی ایرانی را در یک دستگاه پشت سر هم خوانده است.

«همایون» با وجود قدرت‌ش در آوازخوانی (که بارها آن را به نمایش گذاشته است) در هر اثرش تلاش کرد تا شمه‌ای  تازه از استعدادها و مهارت‌هایش را عین کند. گاه در اوکتاوها و پرده‌های خیلی بالا خواند. گاهی چند صدایی اجرا کرد، یک وقتی در همراهی با خواننده‌ای دیگر و گاهی هم با تلفیق صدایش با سبک‌های نو موسیقی. همین نگرش هم گاه او را با انتقاداتی همراه کرد. انتقاداتی که گاه از دامنه‌ی انصاف خارج شد و او را به گفتنِ این جملات در یکی از مصاحبه‌های‌ش واداشت که: ««متأسفانه جامعه‌ی ما و شکل سنتی آن، این امکان را نمی‌دهد که شما هر چقدر که می‌خواهید تجربه کنید حتی به اشتباه. همیشه چهارچوب وجود دارد. همه می‌خواهند فقط آن ایده‌آل از قبل تجربه شده را دنبال کنند؛ چرا که می‌ترسند جامعه محکوم‌شان کند که از فرم خارج شده یا کاری ارائه کرده‌اند که با ذائقه‌ی جامعه هماهنگ نیست. در چنین فضایی مسلماً موسیقی نخواهد ایستاد اما لنگ‌لنگان پیش خواهد رفت.»

اما «همایون» نشان داد که بی‌توجه به این مسایل، همواره از همکاری با گروه‌های موسیقیایی مختلف و چالش‌های جدید استقبال می‌کند. او می‌خواهد «فرزندِ زمانه‌‌ی خویش» باشد و از همین روی با نوآوری و ایده‌های بکر همراهی می‌کند و از رنگ‌آمیزی متفاوتِ موسیقایی استقبال. (هم‌چنان جسارتِ او و میلِ شورانگیزش به تجربه را می‌توان در تیتراژ تلویزیونی «آرایش غلیظ» با آهنگ‌سازی «سهراب پورناظری» مشاهده کرد.)
او خود به این نکته صحه که گاه ایده‌های شیطنت‌آمیزی را شروع کرده است و در برهه‌ای به موسیقی‌‌های عجیب و غریبی رسیده است که خود آن‌ها را تجربه‌هایی دوست‌داشتنی می‌داند. این جمله‌ی او را بسیاری به یاد دارند که گفت: «مرغ من یک پا ندارد و پرچم‌دار این نوع موسیقی هم نیستم. برعکس سعی می‌کنم تعصب را از کارم بردارم و براساس جامعه‌ام پیش روم. توجه به نیازهای اجتماعی یک ضرورت مهم برای فعالیت‌های هنری است. اگر ریتم جامعه تند می‌شود، در نتیجه ما هم باید در موسیقی تندتر پیش رویم. هنرمند نباید از جامعه‌اش فاصله بگیرد، وگرنه محکوم به فراموشی است.»

همایون اما صرف‌نظر از نامِ پدر (که خود همیشه در سایه‌ی ایشان بودن را افتخار دانسته) یکی از محبوب‌ترین خوانندگانِ امروزِ ایران است و کم‌تر خواننده‌ای را می‌توان چون او یافت که از نظر جنس صدا و تکنیک‌های آوازی قدرتِ او را داشته باشد. از آن طرف به خاطرِ فعالیت‌های نوگرایانه‌ی اخیر خود توانسته در بینِ مخاطبان غیرسنتی نیز طرف‌دارانی داشته باشد؛ اگر زمانی تجربه فضاهای جدید در موسیقی به مذاق برخی از علاقه‌مندان جدی‌تر موسیقی سنتی خوش نیامد، حالا او می‌تواند از این پتانسیل بهره گیرد تا طیفِ وسیع‌تری را به سمتِ موسیقی سنتی ایران بکشاند. (موسیقی‌ای که به نظر می‌رسد این روزها در رخوتِ بسیار فرو رفته است)

«همایون» در واقع هم‌اکنون، پلی ایمن مابین موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی مدرن است. او می‌تواند ایده‌ها و ابتکاراتِ خود را در چارچوبِ قواعد موسیقی کلاسیک ایران نیز تجربه کند و جلوه‌ای تازه از قدرتِ صدا و استعداد خواندنش را که تاکنون بارها در معرضِ نمایش گذاشته، جلوه دهد.

کنسرتِ اخیر گروه «سیاوش» و خواندنِ چند آواز در آن، اتفاقی تازه در موسیقی ایران را رقم خواهد زد؛ چرا که حالا «همایون» به عنوان اصلی‌ترین شاگردِ آواز پدر (البته در میانِ هم‌نسلانِ خویش) راهِ دشواری در پیش دارد. از یک طرف باید میراث‌دار آواز ایران باشد و از آن طرف هم‌چنان جسمِ‌ جوان‌ش نیاز به تجربه‌های جدید را در خود احساس می‌کند. این نوآوری‌ها اما برخلاف نظر بسیاری، هیچ منافاتی با علاقه‌اش به آواز ندارد. نقل است که پدرش بارها به او گفته بودند: «خواننده‌ها، معمولا همه چیز بلدند، ردیف می دانند و … اما نمی‌توانند از تمام امکانات صدایشان به درستی استفاده کنند. (حتی در میان شاگردانی که خودش پرورش داده بود)، خیلی‌ها را می دیده که بخشی از صدایشان خیلی خوب است اما بخش دیگر به قدرت و درخشندگی آن نیست.»

به همین خاطر پدر همواره به او توصیه می‌کرده است که خواننده باید از همه جای صدایش به یک اندازه استفاده کند. قدرت شگفت انگیزی که همایون آن را با تحریرها و تکنیک‌هایش در کار خاص پسندی مثل «شوق نامه» نمایش داده تا نشان بدهد مثل آلبوم‌های «نسیم وصل» و «ای جان جان بی من مرو» می تواند طبق نظم و قاعده کلاسیک ردیف آوازخوانی هم بخواند؛ کاری که شجریان پدر و محمدرضا درویشی با شنیدن آن گفته بودند صدای همایون بی نظیر است و کس دیگری را یارای خواندن این اثر نبود. آن‌زمان «محمدرضا شجریان» درباره‌ی این آلبوم گفت: «کاری که همایون (این فرزند خلف آواز) انجام داده، باعث شده به عنوان پدرش در برابر هنر او انگشت به دهان بمانم. همایون نشان استعداد استثنایی در آواز دارد. او ریتم را بسیار دقیق درک کرده و سال‌هاست نمی‌بینم هیچ خواننده‌ای این‌گونه بخواند.»

استادِ زنده‌نام در بخشِ دیگری ستایش از پسر را به اعتلا رسانده و گفته: « در این اثر برای نفس کشیدن خواننده وجود ندارد. من واقعاً به وجود او افتخار می‌کنم و انگشت‌به‌دهان مانده‌ام که این همه نفس را از کجا آورده؛ زیرا من که پدرش هستم نفسم می‌گیرد ولی او به راحتی این کار را انجام داده است.»

 آلبوم با استفاده از قطعات ساخته‌ی «عبدالقادر مراغی» و تنظیم «محمدرضا درویشی» همراه با گروه «عبدالقادر» اجرا شده است. گروه سعی در اجرای این رپرتوار با عبور از زیبایی‌شناسی موسیقی ایران داشت و از سازهایی که صدای دوره عثمانی را به گوش می‌رسانند، بهره برده بود. همایون در این اثر، وجهی دیگر از توانایی‌هایش را نشان داد، به خصوص در مقام‌های راست آلبوم که به شکلِ خاص‌تری تکنیک‌های آوازی‌اش را به نمایش گذاشت.

او در «خداوندان اسرار» با آهنگ‌سازی «سهراب پورناظری» نیز آوازی را به همراه تنبور اجرا کرد و درباره‌اش گفت: «من تا زمان اجرای کنسرت کار جدی با تنبور را تجربه نکرده بودم.» این خواننده هم‌چنین در «اپرت سیمرغ» با آهنگ‌سازی «حمید متبسم» برای اولین بار از «فردوسی» خواند و به خوبی توانست از پس پیچیدگی‌هایش برآید. نقال این اثر همایون شجریان است که در کنار دو خواننده سوپرانو و دو خواننده آلتو اپرت سیمرغ را اجرا کردند.

در مجموعه کنسرت‌های اخیر مهیار طریحی (سنتور)، حسین رضایی‌نیا (دف)، آیین مشکاتیان (سازهای کوبه‌ای)، آزاد میرزاپور (تار) و مهرزاد اعظمی‌کیا (کمانچه) او را همراهی کردند و این در حالی است که این خواننده طی ماه‌های گذشته در همکاری‌هایی که با فردین خلعتبری، سعید فرج پوری و غلامرضا صادقی داشته؛ تک آهنگ‌هایی را در قالب موسیقی تیتراژ سریال‌های مربوط به پلتفرم‌ها و همچنین تعدادی دیگر از مجموعه‌ها تولید و منتشر کرده است.