‏علی قمصری در مورد این بخش تار ایرانی نوشت:
این ویدیو به چند دلیل  یکی از مهم‌ترین بخش های تار ایرانی است. 
۱ همه ی این عزیزان ، شیرازی و بسیار در شهر خود ، فعالند. می دانیم که کنار هم قرار گرفتن مجموعه ی قابل توجهی از آدم‌های کاربلد برای یک کار جمعی ، آن هم در یک شهر چقدر سخت است. یکپارچگی جالبشان و دوری از منیت در این همنشینی بسیار دلم را روشن کرد. 
۲ این همنشینی ، تنها سمبولیک نیست و قطعه ای دشوار با تمرین‌هایی مفید نتیجه ی احترام این عزیزان به کار خود و شهرشان و لطفشان به من بوده. 
۳ این اجرا کاملا زنده است و بدون مانیتورینگ مناسب و در محیطی که صدای یکدیگر را به سختی می شنیدیم ، چنین نتیجه ای تقریبا معجزه است. 
۴ آقای ذاکرحسین ، با خواندن ژوست و پر از احساس آن هم تاکید می کنم ، به صورت زنده ، رنگی زیبا به این قطعه بخشیده. 

ایران یکی از معدود کشورهایی است که همزمان در خاک خود ده ها ارکستر دارد که هیچ اشتراکی از نظر سازبندی با یکدیگر ندارند. مثلا در اروپا شما در ارکسترهای فیلارمونیک ، سمفونیک ، ملی و … سازهایی کاملا مشترک میبینید اما کافی است گردشی در ایران بکنید : تنوع سازبندی ، ساختاری و مدال ، حیرت انگیز است. نظام آموزشی ایران ، تحت تاثیر زمان قاجار و خودباختگی های آن زمان ، در آکادمی ها ، بیشتر روی موسیقی اروپایی (آن هم با نام تحریف شده ی «موسیقی جهانی») متمرکز است و موسیقی اقوام هیچ جایی در دانشگاه های موسیقی ما ندارند. این در حالی است که مثلا سوئد دانشگاه موسیقی بلوچ دارد و روسیه به خاطر فقدان موسیقی سنتی ، در دانشگاه هایش از تدریس هرگونه موسیقی مقامی و سازهای محلی ایران استقبال می کند. 
موسیقی ایران ، مانند خاک و پیکره ی ایران است. 
ما می توانیم بدون از دست دادن یک وجب از خاک ، کل یک کشور را از دست بدهیم و البته برعکس این گزاره نیز صادق است.