آرش امینی آهنگساز و رهبر ارکستر سمفونیک سازمان صدا و سیما در یادداشتی ضمن ارائه نکاتی انتقادی درباره جشنواره موسیقی فجر به ارائه پیشنهاداتی برای برگزاری هرچه بهتر این رویداد ملی پرداخت.
در یادداشت آرش امینی آمده است:
اصلی ترین جشنوارههای کشورمان که به مناسبت مهمترین واقعه تاریخ معاصر ایران یعنی پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی پایه گذاری شدهاند، قرار بود هر سال در دهه فجر، یاد و خاطره روزهای انقلاب و وجوه مختلفی از حوادث، رویدادها، حماسه سازی ها، ایثار و شهادتهای آن روزها را زنده نگاه داشته و برای نسل جوان امروز تکرار کنند. اما هر چه از قدمت این جشنوارهها گذشت، نسبت آنها با علت اصلی برپاییشان کم رنگ و کم رنگ تر شد. در این مقاله منظور نگارنده جشنواره بینالمللی موسیقی فجر است که بیش از سی سال است به همین نام شناخته میشود، گو اینکه هنوز نمیدانیم علت حذف کلمه بینالملل از نام این جشنواره در سال گذشته چه بود.
فارغ از این وجوه نمادین، محتوای جشنواره موسیقی فجر که از نظر اجرایی نیز بسیار ابتدایی مدیریت میشود، هر سال فرسنگ ها از اصل و ماهیت وجودی خود یعنی پیروزی انقلاب اسلامی از یک سو و پایبندی به اصول مدیریت حرفهای یک جشنواره از سویی دیگر، فاصله بیشتری میگیرد.
در بخش اجرایی خشت اول در جایی کج گذاشته میشود که طبق جدول برنامه چیزی در حدود ۹۰ کنسرت در انواع مختلف موسیقی در یک فاصله زمانی ۱۰ روزه به اجرا گذاشته میشود. این طرز اجرا به این دلیل است که حضور مخاطب در سالن برای مجری کوچکترین اهمیتی ندارد و امر مهم برای او فقط انتشار جدول، نشستهای پرتعداد مطبوعاتی، چاپ و چاپ و چاپ دهها هزار برگ بولتن و کتاب بی خواننده و افتتاحیه و اختتامیهها و تجلیلهایی اغلب سطحی است.
این در حالی است که در جشنوارههای معتبر نخست به مسئله تراکم کنسرتها و بهره برداری مناسب مخاطبان از محصول جشنواره توجه میشود نه مانند دوره سی و چهارم که با افتخار اعلام شد طی مدت ۵ روز ۸۵(!) اجرا به روی صحنه رفته است.
نتیجه اینکه با دهها سالن خالی از تماشاگر حداقل برای کنسرتهای ارزشمندتر مواجهیم در حالی که با وارد کردن نا ثواب موسیقی پاپ به جشنواره موسیقی فجر (!) هزاران نوجوان و جوان در طی دو یا حتی سه اجرای ۱۶۰۰ نفره در هر روز به سالن برج میلاد هدایت میشوند. یعنی طی ۱۰ روز جشنواره موسیقی فجر به مناسبت جشنهای پیروزی انقلاب اسلامی، ۳۲ هزار نفر از نسل جوان را به سمت برج میلاد تهران هدایت میکنیم تا موسیقی را به خوردشان بدهیم که حداقل به ظاهر اعتقادی به مفید بودنش نداریم. پاسخ سالهای اخیر مجریان جشنواره نیز پر در آمد بودن اجراهای موسیقی پاپ است که به اصطلاح این در آمد صرف هزینههای بخشهای دیگر جشنواره میشود و این یعنی عذر بدتر از گناه!
بر خلاف جشنواره فیلم فجر که بخش بینالملل آن سالها در کانون توجه نبود، بخش بینالملل جشنواره موسیقی فجر به نسبت از بخشهای پر مخاطب تر آن به شمار میرود. بخش بینالملل جشنواره موسیقی فجر با متولیان سالهای اخیر خود نشان داده که مجری جشنواره یعنی دفتر موسیقی، صد در صد مطیع سلایق شخصی متولیان بخش بینالملل بوده و خود نقشه راه و برنامه و چارچوب مدونی برای آن ندارد.
به عنوان مثل متناوباً اکثر گروههای خارجی شرکت کننده در بخش بینالملل چند سال اخیر از نظر نوع موسیقی، موسیقیهای جاز، الکترونیک و فانک و فلامنکو را به مخاطب عرضه میکنند و دو سه گروه موسیقی کلاسیک نیز در انبوهی از کنسرتهای پاپ و جاز و بداهه نوازی های موسیقی غربی ناپدید میشوند.
برای اکثر مخاطبان حرفهای جشنواره بسی جای تعجب است که اصولاً پافشاری به دعوت از چنین گروهایی که به سرعت میتوانند سلیقه مخاطب را تحت تأثیر خود قرار دهند به چه دلیلی است و یا حتی آش گاهی چنان شور میشود که مخاطب تصور میکند در یکی از سالنهای شیکاگو به تماشای کنسرت نشسته است.
به قول یک تهیه کننده موسیقی در سال ۱۳۹۶ که میگفت: «بیتردید نسلهای آینده درباره عملکرد ما نسبت به موسیقی معاصر قضاوت میکنند. امروز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فقط تبدیل به وزارتی برای ممیزی آثار هنرمندان شده، دفتر موسیقی هم فقط فعالیت خود را به اعطای مجوز محدود کرده، در این بین شنوندگان جدی موسیقی به حال خود رها شدهاند و عملاً فکری برای هدایت، آموزش و ارتقای سلیقه شنیداری آنها نمیشود.
به هر ترتیب و به ویژه امسال که تغییرات مدیریتی عمدهای در رأس دستگاههای اجرایی کشور صورت گرفته است، هم چنان امیدواریم شاهد تغییرات عمدهای هم در سیاست گذاری کلان و هم در نحوه اجرای جشنواره موسیقی فجر باشیم