متن تصنیف: غنچه با ظرافت باغ پر از لطافت
مهمون نا خوندتو کی میبری ضیافت
ای گل با محبت دل به تو کرده عادت
راز هزار و یک شب از تو شنفتن داره
خنده بزن که غنچه میل شکفتن داره
گاهی با نگات با اون گریه هات
محشر میکنی شب تنهاییمو
بی فرداییمو پر پر میکنی
چون ابر بهار میگریونمت میخندونیم
من هر چی بگم از رو سادگی باور میکنی
برگی بر آبم بی تو خرابم
خورشید روشن در خنده تو
بی تو غریبم یار نجیبم
عمری دل من شرمنده تو
خوب قدیما یار هنوزی
با آتیش من تا کی میسوزی
مثل بیابون من تنها نشستم
دریا به دریا در یادتو هستم
همخونه من ای خوب ساده
فانوس آهی در تاریک جاده
می رفتم از دست گر تو نبودی
دستم گرفتی با پای پیاده
مات نگاهم
مثل کبوتر
میل تو دارم
نه آب و دونه
دلواپسم من
برگرد به خونه
محصولات بخش فروشگاه