متن تصنیف شب:
بود مه چون سفینه زرد به دریای فلک شناور ز سوی خاور
در این سیه دریا، محیط توفان زا غریق خسته را ماند ستاره زیبا
محصولات بخش فروشگاه
۲۰۰,۴۱۰ تومان
به دامان فلک ای مه گهی پیدا گهی پنهان چه دل آرا، چه فریبا
عروس شب مانند پری، برد دل از انسان چو خیالتای مه من بر دل ما گذرد
ز سرم از ژاله غم موج بلا گذرد ای کشتی امال من، ای بی خبر از حال من
کجایی، کجایی، کجائی تو چرا ای مه از من جدایی تو
که بی توای مونس جانم به شام هجران
به کف رفت تاب و توانم به لب آمد جان
بده نجات از موج غمت که میکند توفان
شب سیاه هست و دلم بود در این ورطه غم
بی تو، بی تو بگو ماه من چه کنم، بگو ماه من چه کنم
به کف رفت تاب و توانم به لب آمد جان
بده نجات از موج غمت که میکند توفان
شب سیاه هست و دلم بود در این ورطه غم
بی تو، بی تو بگو ماه من چه کنم، بگو ماه من چه کنم