متن آهنگ عیدانه بهار بهار از ناصر عبداللهی
بهار بهار؛ صدا، همون صدا بود… صدای شاخه ها و ریشه ها بود●♪♫
بهار بهار؛ چه اسمِ آشنایی! صدات میاد، امّا خودت کجایی؟●♪♫
وا بکنیم پنجره ها رو، یا نه؟ تازه کنیم خاطره ها رو، یا نه؟●♪♫
وا بکنیــم پنجــره هـا رو، یا نه؟ تازه کنیـم خاطــره هــا رو، یا نه؟●♪♫
بهار اومد؛ لباسِ نو تنم کرد… تازه تر از فصلِ شکفتنم کرد●♪♫
بهار اومد؛ با یه بغل جوونه… عیدوُ آورد از توو کوچه؛ توو خونه●♪♫
حیاطِ ما؛ یه غربیل… باغچه ما؛ یه گلدون…●♪♫
خونه ما همیشه؛ منتظرِ یه مهمون…●♪♫
بهار بهار؛ یه مهمونِ قدیمی… یه آشنای ساده و صمیمی●♪♫
یه آشنا؛ که مثلِ قصه ها بود… خواب و خیالِ همه بچه ها بود…●♪♫
یادش بخیر! بچگیا چه خوب بود… حیف که هنوز صبح نشده؛ غروب بود!●♪♫
آخ که چه زود قلکِ عیدیامون؛ وقتی شکست، باهاش شکست دلامون…●♪♫
بهار اومد؛ برفا رو نقطه چین کرد… خنده، به دلمردگیه زمین کرد…●♪♫
چقد دلم؛ فصلِ بهاروُ دوست داشت… وا شدنِ پنجره ها رو، دوست داشت…●♪♫
بهار اومد؛ پنجره ها رو وا کرد… منو با حسی دیگه، آشنا کرد●♪♫
یه حرف که از حرف های من؛ کتاب شد…●♪♫
حیف که همش؛ سوالِ بی جواب شد!●♪♫
دروغ نگم؛ هنوز دلم جوون بود که صبح تا شب، دنبالِ آب و نون بود●♪♫
دروغ نگم؛ هنـوز دلـم جوون بــود که صبـح تـا شب، دنبــالِ آب و نون بود●♪♫
بهار بهار؛ صدا، همون صدا بود… صدای شاخه ها و ریشه ها بود●♪♫
بهار بهار؛ چه اسمِ آشنایی! صدات میاد، امّا خودت کجایی؟●♪♫
وا بکنیم پنجره ها رو، یا نه؟ تازه کنیم خاطره ها رو، یا نه؟●♪♫
یادش بخیر! بچگیا چه خوب بود… حیف که هنوز صبح نشده؛ غروب بود!●♪♫
چقد دلم؛ فصلِ بهاروُ دوست داشت… وا شدنِ پنجره ها رو، دوست داشت…●♪♫
چقد دلم؛ فصلِ بهاروُ دوست داشت… وا شـدنِ پنجــره هـا رو، دوست داشت…