پیراهن سفید پوشیده و موهایش را باز کرده تا ژست عرفانیاش تکمیل شود. آواز معروفی را انتخاب کرده و فکر میکند هر چه صدایش را بالاتر ببرد، یعنی قدرت بیشتری در آواز دارد و این پتک زن «همهچیزدان!» است که این بار خیلی محکم بر پیکر بیرمق آواز ایرانی کوفته شد.
میگویند هنر وادی محدودیت نیست؛ هرکه بخواهد میتواند به نوعی در آن طبع آزمایی کند اما قرار هم نیست، هرکس با هر منش و رفتاری در آن عمل کند و ماندگار باشد؛ حداقل در هنر و موسیقی ایرانی که آداب و فرهنگ مختص به خود را دارد، ماجرا اینطور نیست.
طی چند روز اخیر، ویدیویی در فضای مجازی دست به دست میشود که محتوایش آوازخوانی مسیح علینژاد است؛ به این صورت که روی زمین نشسته، ژستی عرفانی به خود گرفته و صدایش را تا میتواند بالا میبرد! بدون اینکه تکنیکی در کار باشد.
علینژاد؛ زنی که دوست دارد مسخره شود!
قطعا آواز خواندن خانم علینژاد به خودی خود با مشکل خاصی مواجه نیست؛ البته تا زمانی که درست و اصولی بخواند اما زمانی که چنین ویدیویی از او منتشر و وایرال میشود، قضیه متفاوت است. موضوعی که البته بیش از همه به ضرر خود علینژاد است و به راحتی خودش را در معرض تمسخر افراد قرار داده است.
آواز ایرانی این روزها حال و روز خوشی ندارد؛ مخاطب جوان خود را تا حد زیادی از دست داده است و افرادی مانند علینژاد با اعتماد به نفس کاذب نه تنها کمکی به حوزه آواز زنان نمیکنند، بلکه تیشه به ریشه پیکر نیمهجان آواز ایرانی میزنند و از طرف این پیام را به مخاطب میدهند که خواندن آواز ایرانی نه تنها سخت نیست؛ بلکه اصول و آدابی هم ندارد و هر کسی مانند خانم خبرنگار، میتواند دوربینی بکارد و حین خواندن از خود فیلم بگیرد. حالا اگر فالش بود، هم خیلی مهم نبود!
هرچند که علینژاد به باری به هر جهت بودن عادت دارد. او حتی ادبیات اولیه روزنامهنگاری و فمنیسم را بلد نیست و فقط داد میزند. حالا این بار متفاوت داد زده است؛ کمی آهنگین!
وقتی همه میخواهند شانس خوانندگی خود را امتحان کنند!
ورود افراد غیر متخصص به حوزه موسیقی اتفاق جدیدی نیست و تا به حال بارها شاهد بودهایم که سلبریتیها از حوزه کاری خود فراتر رفتهاند و بدون اینکه به پختگی لازم در حوزه موسیقی برسند، آلبوم منتشر کردهاند و یا حتی کنسرت گذاشتهاند.
درباره ورود افراد غیر متخصص به حوزه موسیقی دو دیدگاه وجود دارد؛ گروه اول میگویند فضای هنر، فضای آزادی است و مانعی برای فعالیت هیچ فردی در آن وجود ندارد و این مخاطب است که باید خوب را از بد تشخیص دهد. گروه دوم هم معتقدند اگر صرفا بحث علاقه و نه توانایی و استعداد است؛ پس بهتر است از فضای خصوصی خارج نشود؛ یادمان باشد اگر چند نفر در یک جمع خانوادگی از صدایمان تعریف کردند، این دلیل بر خواننده بودن ما نیست!
آواز خواندن برای بسیاری از هنرمندان و ورزشکاران معروف جذاب و در عین حال آسان به نظر میرسد و خیلیها مثل مهران مدیری، شهاب حسینی، بهرام رادان، نیما نکیسا، محمدرضا گلزار، پژمان جمشیدی شانس خود را در حوزه موسیقی امتحان کرده و اقدام به انتشار تکآهنگ یا آلبوم کردهاند اما در نهایت با اقبال چندانی مواجه نشدهاند؛ مگر تعداد محدودی از آنها که در چند نوبت به واسطه محبوبیتشان در بین مردم روی صحنه کنسرت رفتهاند.
ما با فرضیه راحت بودن خوانندگی بزرگ شدهایم!
اما اگر به دنبال دلیل برای اصرار ایرانیها به خواندن هستیم، میتوان علت را در صحبتهای محمد شعبانی (نوازنده سازهای کوبهای و آهنگساز) در گفتوگو با ایسنا جستجو کرد: «ما با فرضیه راحت بودن خوانندگی بزرگ شدهایم؛ چراکه در بیشتر خانوادههای ایرانی چند نفر را داریم که در جمعها میخوانند و اتفاقا با تعریف و تمجید اطرافیان و این سوال که «چرا خواننده نمیشوی؟» مواجه میشوند و البته که براساس آنچه طی سالها همکاری با قشر موسیقی و سطح سواد برخی خوانندهها دیدهام، همین تعریف و تمجید فامیل در نهایت باعث شده که افرادی با فرضیه راحت بودن خوانندگی وارد آن شوند.»
همچنین بهادر صحت (خواننده) هم درباره علت این ماجرا به ایسنا گفته است: «یکی دیگر از دلایل ساده به نظر آمدن خوانندگی آن دسته از تهیه کنندگان موسیقی هستند که افرادی را به عنوان خواننده و سلبریتی معرفی میکنند که آهنگشان نه حرفی برای گفتن دارد، نه توانایی اجرا دارند و نه صدای خوب! ولی مخاطب میبیند که این افراد کنسرت برگزار میکنند، آهنگ منتشر میکنند، عکس آنها روی بیلبوردها است، وضع مالی خوبی به هم زدهاند، در تلویزیون هستند و… در نتیجه با دیدن این نمونهها فرد با خودش میگوید «من هم مانند همین خوانندهها میخوانم» و گمان میکند که خوانندگی کار آسانی است ولی نمیداند که حتی پیدا کردن همان تهیه کننده کار دشواری است.»