بحار الأنوار عن أبی الفَرَجِ فی المَقاتل ـ فی ذِکرِ ما جَرى على مُسلم بنِ عَقیلٍ ـ: قال هانئُ لمسلمٍ ـ: «إنّی لا اُحِبُّ أن یُقتَلَ (یَعنی ابنَ زیادٍ) فی دارِی. فلمّا خَرَجَ مسلمٌ قالَ لَهُ شریکٌ: ما مَنَعَکَ مِن قَتلِهِ؟ قالَ: خَصلَتانِ: أمّا إحداهُما: فکَراهِیَهُ هانئٍ أن یُقتَلَ فی دارِهِ، و أمّا الاُخرى: فحدیثٌ حَدَّثَنیهِ الناسُ عن النبیِّ صلى الله علیه و آله: أنّ الإیمانَ قیدُ الفَتکِ، فلا یَفتِکُ مؤمنٌ، فقالَ لَهُ شریکٌ: أما و اللّه ِ لو قَتَلتَهُ لَقَتَلتَ فاسِقا فاجِرا کافِرا»
بحار الأنوار ـ به نقل از ابو الفرج اصفهانى در نقل آن چه بر مسلم بن عقیل گذشت و هانى به مسلم گفت: «من دوست ندارم که او ـ ابن زیاد ـ در خانه من کشته شود. وقتى مسلم [از نهانگاه]بیرون آمد، شریک به او گفت: چرا او را نکشتى؟ مسلم گفت: به دو سبب: اول این که هانى خوش نداشت ابن زیاد در خانه او کشته شود. دوم حدیثى که مردم از پیامبر صلى الله علیه و آله برایم روایت کرده اند که فرموده است: ایمانْ بندِ کشتنِ غافلگیرانه است و مؤمن غفلتاً نمى کشد. شریک به او گفت: هان! به خدا قسم اگر او را مى کشتى، یک نفر فاسق و فاجر و کافر را کشته بودى [نه یک مؤمن را].»
منبع: بحار الأنوار: ۴۴/۳۴۴