روزی مردی ، بایزید بسطامی را در کوچهای دید .
پس از احوالپرسی از بایزید پرسید :ددوست من ! ما همکلاس و هم مکتب بودیم ؛ هر آنچه تو خواندی من هم خواندم …
استادمان نیز یکی بود ؛ حال تو چگونه به این مقام رسیدی ؟ و من چرا مثل تو نشدم؟
بایزید گفت : تو هر چه شنیدی ؛ اندوختی و من هر چه خواندم ؛ عمل کردم
به عمل کار بر آید ؛ به سخندانی نیست
محصولات بخش فروشگاه
۲۰۰,۴۱۰ تومان