در طول قرن نوزدهم میلادی، آیندهدارترین هنرمندان در آکادمی سلطنتی نقاشی و مجسمهسازی واقع در پاریس آموزش دیدند. آکادمی به هنرآموزان آثار استادان قدیم نقاشی را آموزش میداد. هنرمندانی که تحت آموزش بودند، تشویق شدند تا آرمانهای کلاسیک را در نقاشیهای خود پیاده کنند. با این حال، گروهی از آنها به منظره به عنوان یک ژانر مستقل اعتقاد داشتند و از این رو برای تماشای طبیعت به حومه پاریس سفر کردند. آنها با معطوف کردن توجه خود به زیبایی حومه شهر، «مکتب باربیزون» را تاسیس کردند.
در اوایل قرن نوزدهم، هر نقاشی که مشتاق کسب موفقیت بود، نام خود را در مدرسه ملی هنرهای زیبا (شاخه ای از آکادمی سلطنتی نقاشی و مجسمه سازی) ثبت نام میکرد. در آنجا هنرمندان از یک برنامه آموزشی سختگیرانه پیروی میکردند. آنها بر موضوعاتی مانند مضامین تاریخی و اساطیری تمرکز میکردند. از آنجایی که سبک نقاشی نئوکلاسیک رایج بود، دانشآموزان صحنههایی را با استفاده از خطوط مستقیم و فرمهای مشخص به تصویر میکشیدند.
علاقهمندی به خلق نقاشیهایی با موضوع منظره
در طول قرن هجدهم تا اوایل قرن نوزدهم میلادی، منظره آنقدرها ارزشمند نبود که به تواند به سوژه اصلی تابلو نقاشی تبدیل شود. بنابراین هنرمندان از منظره به عنوان یک پس زمینه برای زیباترکردن نقاشیهایی با موضوعات مذهبی استفاده میکردند. در این دوران بود که نقاشانی که به طبیعت علاقه داشتند از نقاش فرانسوی به نام «کلود لورین» الهام گرفتند. «لورن» در سال ۱۶۰۰ میلادی متولد شد و در رم ساکن شد و از حومه شهر برای به تصویر کشیدن موضوعات کلاسیک خود استفاده کرد. نقاشیهای او روشی ایدهآل برای به تصویر کشیدن طبیعت را برای هنرمندانی که بعدها از او الهام گرفتند معرفی میکرد.
در سال ۱۸۱۶ میلادی این مدرسه بورسیهای به نام «جایزه بزرگ رم»(Prix de Rome) ایجاد کرد تا دانشآموزان هنر به این واسطه یک ترم را در آکادمی فرانسوی در رم تحصیل کنند. برای تعیین برنده این جایزه، هنرمندان جوان باید در دو آزمون شرکت میکردند. در مرحله اول، نامزدها موظف بودند صحنهای کلاسیک محصورشده با طبیعت را نقاشی کنند. البته این بخش از آزمون دشوار نبود، زیرا آنها قبلاً آثار هنری استادان قدیم را نقاشی میکردند. اما آزمون دوم چالش برانگیز بود. هنرآموزان باید یک درخت خاص را با جزئیات نقاشی میکردند. فعالیت هنرآموزان حول محور مشاهده طبیعت تکامل نیافته بود و در نتیجه تمرین کافی نداشتند.
در سال ۱۸۲۴ میلادی، «جان کانستبل»، نقاش انگلستانی فرصتی را پیدا کرد که نقاشیهایش را در خارج از کشور به نمایش بگذارد. نقاشی ۱۸۲ سانتیمتری «گاری علوفه» اثر این هنرمند در نمایشگاه «سالن فرانسه» به نمایش گذاشته شد. این تابلو نقاشی که زیبایی حومه انگلستان را به تصویر میکشید، هنرمندان فرانسوی را تحت تاثیر قرار داد. همزمان هنرآموزانی که تحت تاثیر این نوع نقاشیها قرار گرفتند، به سراغ موزه «لوور» رفتند تا در آنجا نقاشیهای قرن هفدهمی هلندی با موضوع منظره را بررسی کنند.
خلق «مکتب باربیزون»
در حوالی ۱۸۳۰ توسعه سیستم راهآهن «لیون» مسیر را برای مسافرتهای راحتتر تسهیل کرد. علاوه بر این، نقاشان در تلاش برای یادگیری طبیعت، به مناطق روستایی نزدیک پاریس سفر کردند. شهر «باربیزون» نزدیک به جنگل «فونتنبلو» بود و یک مسافرخانهای تازه تاسیس شده داشت.در نتیجه این مکان اقامتگاههای ارزانقیمتی برای هنرمندان فراهم کرد و به سرعت تبدیل به مرکزی شد که هنرمندان در آن میتوانستند ایدههای خود را تبادل کنند. در نتیجه این تعاملها، «مکتب باربیزون» متولد شد.
«تئودور روسو» نقاش فرانسوی متولد ۱۸۱۲ میلادی از چهرههای تاثیرگذار پشت «مکتب باربیزون» بود. این هنرمند در سالهای نخست فعالیت هنری خود بارها شاهد رد شدن آثارش از سوی «سالن» بود. بنابراین او که به این نتیجه رسیده بود که نمیتواند در پاریس مقبولیت چندانی به دست بیاورد در حوالی ۱۸۳۰ میلادی به «باربیزون» نقل مکان کرد. بعد از مدت کوتاهی هنرمندان دیگری همجون «ژان-بتیست-کامی کورو» و «ژانفرانسوا میله» نیز مسیر او را دنبال کردند. آنها در کنار همدیگر نخستین نسل از هنرمندان فرانسوی که در فضای خارج از خانه نقاشی میکردند را تشکیل دادند.
نقاشی در فضای باز
نقاشان «مکتب باربیزون» فکر میکردند که طبیعت برای اینکه بر روی بوم به تصویر کشیده شود به چیز دیگری برای تکمیل شدن نیاز ندارد. با این حال، نقاشی کردن طبیعت برای زیبایی آن و به شیوهای واقعگرایانه چیز جدیدی در تاریخچه هنر نبود. نقاشان هلندی و انگلیسی در طول قرنهای ۱۷ و ۱۸ میلادی نقاشیهایی را با موضوع منظره خلق کردند. آنچه که انقلابی بود، نقاشی کردن مستقیم از طبیعت بود، که در در فضای باز انجام میشد.
هنرمندان از روشهای مختلفی مانند استفاده از رنگ مرطوب روی رنگ مرطوب یا استفاده از ضربات قلمموها روانتر استفاده کردند. آنها همچنین بر تأثیرات تغییر نور بر نقاشی متمرکز شدند. پس از گذراندن ساعات طولانی در فضای آزاد، توجه هنرمندان به تغییرات مداوم نور جلب شد. از آنجا که دوست داشتند که نسخه صبح و عصر را نقاشی کنند، دو بوم را با خود به محل مورد نظر حمل میکردند.
تاثیرگذاری بر امپرسیونیستها
نسل بعدی نقاشان جاهطلب که علاقه مشابهی به طبیعت داشتند و رویکرد نقاشی در فضای باز را انتخاب کردند، صحنههایی از زندگی روزمره در محیطهای شهری و حومه شهر را به تصویر کشیدند. آنها با نام امپرسیونیستها شناخته شدند. اعضای «مکتب باربیزون» در جستجوی تصویرهای دقیق از نور، زمینه را برای امپرسیونیسم فراهم کردند.