در روز جهانی بیماریهای خاص و صعبالعلاج از چگونگی معاشرت با آنها گفتیم تا کمترین آزار و آسیب به روان آنها وارد شود
قطعا اولین مشکل برای بیماران صعبالعلاج، درگیریشان با مشکلات جسمی مربوط به بیماری و تغییرات بهوجود آمده ناشی از آن در جسم، روان و ذهنشان است. بنابراین کوچکترین رفتار با چنین بیمارانی از اهمیت زیادی برخوردار است. به مناسبت ۸ می، روز جهانی بیماریهای خاص و صعبالعلاج بهسراغ این موضوع میرویم که مناسبترین روش معاشرت با بیماران خاص و صعبالعلاج چطور است تا کمترین آزار و آسیب به آنها وارد شود؟ همچنین بتوانیم به آنها کمک کنیم تا روال زندگی خود را بهدست بیاورند و با وجود بیماری بتوانند نظم جدیدی در زندگیشان به وجود آورند و به زندگی خود ادامه و بیماری را شکست دهند.
به خواستههایش احترام بگذارید
اگر شخص بیمار همسر یا یکی از والدینتان است و از شما میخواهد درباره بیماریاش با کسی صحبت نکنید، به خواستهاش احترام بگذارید و تا جایی که ممکن است با اطرافیان در این باره صحبت نکنید. تنها با چند نفر از افراد نزدیک بیمار بهطور کلی درباره مسئله صحبت کنید تا در صورت لزوم به کمکتان بیایند و با شما همراهی کنند.
واقعیت را از بیمار پنهان نکنید
اگر حال بیمار بسیار وخیم است یا دورههای درمانی سختی را باید بگذراند، بهتر است واقعیت را به او بگویید تا بتواند با مسئلهاش کنار بیاید. البته برای گفتن واقعیت، شخصی را انتخاب کنید که توان همدلی و آرامش دادن به بیمار و همراهی با او را داشته باشد و از بیان مسائل مبهم درباره درمان آن خودداری کنید. نکته مهم این است که واقعیت را نباید از او پنهان کنید تا از زبان دیگران بشنود.
با بیمار همراهی کنید
سعی کنید بدون این که نوع رفتارتان را با او تغییر دهید و احساس ناتوانی به او بدهید در انجام کارها و وظایفش به او کمک کنید. مثلا بخشی از کارهای منزل یا توجه و رسیدگی به بچهها را بر عهده بگیرید.
بچههای شخص بیمار را متوجه شرایط کنید
بیشتر اوقات فرزندان فرد بیمار مهره فراموش شده این وضعیت هستند که روحیات و احساسات آنها نادیده گرفته میشود. همانطور که میدانید بیماری باعث بههم خوردن روحیات و اعصاب شخص بیمار میشود و ممکن است پرخاشگر، بدقلق و بیحوصله شود، پس به عنوان والد یا نزدیک بیمار با بچههایش صحبت کنید و شرایط را برای آنها توضیح دهید و آنها را برای درک و پذیرش موقعیت جدید آماده کنید.
افراط و تفریط در معاشرت ممنوع
اگرتا به حال با فرد بیمار معاشرت نزدیکی نداشتهاید یا از اقوام دورتان است و مدت زیادی او را ندیدهاید، پس از شنیدن خبر بیماری نیازی نیست خودتان را به سرعت به او برسانید و جویای احوالش باشید یا مدام تماس بگیرید و بابت این اتفاق اظهار نگرانی کنید و دلواپسیتان را نشان دهید. عادی باشید و عادی رفتار کنید.
جویای جزئیات بیماری در احوالپرسیها نشوید
زمانی که به قصد احوالپرسی به دیدار بیمار میروید یا با او تماس میگیرید، نیازی نیست درباره روند درمان، نوع تغذیه و خواب و داروهایی که مصرف میکند، علایم بیماری و… پرسوجو کنید. شما که پزشک متخصص نیستید! این رفتار باعث آزار بیمار یا وسواس فکری او و توجه به نکات منفی بیماریاش میشود. همین که بپرسید حالت چطور است و روند درمان چطور پیش میرود، کافی است. سعی کنید ادامه بحث را به سمت موضوعاتی بکشانید که فکر میکنید حالش را خوب میکند؛ مثل آخرین فیلمی که دیده یا کتابی که خوانده، احوال و اوضاع اقوام و خویشاوندان یا پیشنهاد یک سفر کوتاه یا… .
این جملات را نگویید
البته که بیماری سبب رشد معنوی میشود و بخشی از مشیت الهی است، اما نیازی نیست در عیادت بیمار از جملاتی چون «صبوری کن حتما حکمتی بوده»، «ناشکری نکن، خدا را شکر هنوز نفس میکشی» و… استفاده کنید، زیرا ممکن است حال بیمار را بدتر کنید و سبب موضع گیری وی شوید. اجازه بدهید خود بیمار به آرامی مراحل روانی کنار آمدن و پذیرش بیماری را طی کند و با خدا ارتباط بگیرد و به پذیرش و درک شرایط جدیدش برسد.
نویسنده : سیدهزهرا جلیلیهاشمی