خواندن قرآن به تنهایی دارای ثواب و اثرات معنوی فراوانی است، اما آنچه اهمیت دارد، اثر گرفتن از آیات قرآن است. به عنوان نمونه فرد مؤمنی که شروع به تلاوت سوره حمد می کند، در اولین عبارت های آن می گوید  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ. در این دو آیه آنچه که اهمیت دارد،‌ این است که انسان چقدر توانسته درون رحمت خداوند باشد تا از دو شاخه آن یعنی رحمانیت و رحیمیت بهره ببرد. یا وقتی می گوید الحمد لله، چقدر توانسته حامدانه زندگی کند و درون حمد باشد تا از ثمرات حمد خود در مسیر رشد و تعالی بهره ببرد. بنابراین فرد حامد وقتی این آیه را می خواند حظ معنوی بیشتری از حمد خود می برد و او بسیار تفاوت دارد با کسی که صرفاً سعی می کند با صوت و لحن و تجوید سراغ این آیات برود و یک عمر زندگی خویش را صرف زیبایی خوانی قرآن کند. هرچند در همین زمینه هم لحن خداوند در بسیاری از مواقع تفاوت دارد با آنچه که ما با عنوان الحان قرآن در محافل مطرح می کنیم، نشان به اینکه خداوند با یک لحن الْحَمْدُ لِلَّهِ می گوید نه به الحان مختلف و فرد حامد و تربیت یافته مکتب وحی می تواند به لحن خداوند آن هم تا حدی دست یابد، اما ما تاکنون از صدها لحن در قبال همین سوره حمد استفاده کردیم؛ بنابراین دست یافتن به لحن خداوند، موضوع مهم و مورد غفلت مسلمانان است.

اما این نوع بهره گیری عملی از قرآن را خداوند در آیه ۲۰ سوره مزمل اینگونه می فرماید «فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ۚ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضَىٰ ۙ وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ ۙ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛  «… بنابراین آنچه را از قرآن برای شما میسر است بخوانید. او می داند که به زودی برخی از شما بیمار می شوند، و گروهی برای به دست آوردن رزق و روزی خدا در زمین سفر می کنند، و بعضی در راه خدا می جنگند؛ پس آنچه را از آن میسر است بخوانید…» در این آیه ارتباطی منطقی بین قرائت قرآن با بروز بیماری و سفر تجاری و جهاد در راه خداوند وجود دارد؛ یعنی قرآن بخوان و در این سه مقوله بهره عملی بگیر؛ بیماری ات را اصلاح کن، در سفر تجاری برکت کسب کن و در برابر دشمنان خدا استقامت کن و پیروز شو.

اکنون این روزها شاهد نبرد جانانه مردم غزه با اسکتبار جهانی هستیم. رژیم غاصب صهیونیستی به همراه ایادی خود یعنی آمریکا و انگلیس جنایتکار، در حالی بی رحمانه علیه مردم فلسطین ائتلاف کردند و روزانه غیر نظامیان به ویژه زنان و کودکان را به خاک و خون می کشانند که مردم مسلمان و مظلوم غزه مقاومت معجزه آسایی را از خود بروز می دهند. آنچه برای ما و جهانیان بیشتر جلوه کرده، فراگیر شدن قرائت قرآن در بین مردم غزه است. معمولاً تکیه آنها به آیه ای از قرآن بلکه یک فراز کوتاه از آیه قرآن است؛ جمله آنها این است: «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ»؛ یعنی خداوند ما را کفایت می کند و خوب وکیلی است. این فراز مربوط به آیه ۱۷۳ سوره آل عمران است، آنجا که فرمود:

«الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ»؛ همان کسانی که مردمِ [منافق و عوامل نفوذی دشمن] به آنان گفتند: لشکری انبوه از مردم برای جنگ با شما گرد آمده اند، از آنان بترسید. ولی [این تهدید] بر ایمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است، و او نیکو وکیلی است.

ماجرای این گروهی که خداوند از آنان سخن می گوید، در آیه ۱۶۹ است. در این آیه می فرماید «وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ؛ یعنی و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.» تا به آیه ۱۷۲ می رسد و می فرماید «الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ ۚ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ؛ کسانی که از نیکوکاران و اهل تقوایشان که خدا و رسول را پس از آنکه زخم و جراحت به آنان رسیده بود اجابت کردند، پاداشی بزرگ است.

بنابراین فضای این آیات مربوط به جنگ و جهاد در مسیر خداست و در این بین گروهی از مسلمانان هستند که به شهادت می رسند. واکنش این عده از مسلمانان، مقاومت در برابر سختی ها و عدم بها دادن بلکه افزایش ایمان در برابر سخنان کسانی است که سعی دارند آنها را از نبرد با دشمن بازدارند. هرچند این عده از منافقان همواره در تمام دوران ها بین مسلمانان وجود دارند و خداوند در جاهای دیگر از این منافقان و خودباختگان سخن گفته است، از جمله در آیه ۵۲ سوره مائده که فرمود «فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَىٰ أَنْ تُصِیبَنَا دَائِرَهٌ ۚ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ»؛ یعنی «کسانی که در دل هایشان بیماری [دورویی] است، می بینی که در دوستی با یهود و نصاری شتاب می ورزند و [بر پایه خیال باطلشان که مبادا اسلام و مسلمانان تکیه گاه استواری نباشند] می گویند: می ترسیم (به واسطه قدرت پوشالی آنها و إعمال تحریمشان) آسیب و گزند ناگواری به ما برسد؛ (اما) امید است خدا از سوی خود پیروزی یا واقعیت دیگری [به نفع مسلمانان] پیش آرد تا این بیماردلان بر آنچه در دل هایشان پنهان می داشتند، پشیمان شوند.» اکنون هم در ماجرای غزه این بیماردلان حاضرند مسلمانان خفت و خواری را تحمل کنند، اما در برابر دشمنان ایستادگی نکنند، دریغ از آنکه منطق دشمن پیشروی در جامعه اسلامی چه در صلح و چه در جنگ و سلوک منافقان، عدم ایمان به آیات خداوند و ایجاد انحراف فکری و ایمانی در سست‌ ایمان‌ها است.

در هر حال، مردم مسلمان غزه از دو جمله از آیه ای از قرآن در برابر دشمنان چنان بهره های عملی می برند که در نگاه مردم جهان، صبر آنها و استقامت شان به صورت معجزه نمایان می شود.