یادش به‌خیر، یه‌زمانی خیلی پول داشتیم می‌رفتیم سفر، بعد کمتر پول داشتیم می‌رفتیم رستوران سرچهارراه، بعد کمتر شد و به تفریح ساده رفتن بسنده کردیم. حسابی که کم شد یک بسته اینترنت می‌خریدیم و می‌رفتیم تو نِت، تا هر وقت هم دلمون می‌خواست می‌موندیم. اما الان قیمت بسته‌های نِت طوری شده که بعد از سفر و رستوران و تفریح، تو نت هم نمی شه رفت، با این اوضاع اقتصادی تنها جایی که می شه رفت تو فکره. اونم فسفر می‌سوزونه و گرسنه میشیم؛ اما چاره چیه؟ تنها جای موجوده. هرچند تو فکر هم که می ریم باز به نت فکر می‌کنیم، خیلی وضعش داغونه، داره منو نگران می‌کنه. سرعتش کم، قیمتش بالا. عملاً و علناً داره از جمع ما رفتنی می شه. ولی من به داداشم اینو نگفتم، شما هم اگه تو فامیل یک معتاد به فضای مجازی دارین بهش نگین نِت بی‌نِت. یواش یواش بگین: «نِت ناخوشه، دیروز عصر چای خورده و گفته قفسه سینه‌ام درد می‌کنه. بعد دراز کشیده و حالش بد شده بردنش بیمارستان. فعلاً حالش خوش نیست، امیدمون به پهنای بانده که نت رو به ما برگردونه. براش دعا کن.» خودش از حالت چهره‌تون می‌فهمه که «فیبر نوری را به‌خاطر بسپار، نِت رفتنی و مردنی است.»