«زیره به کرمون بردن» :
زیره بوته گیاهی با برگهای ریسمانی شکل است که اصل آن از نواحی مدیترانهای است . دانههای معطر آن برای خوشبو کردن ،برنج ، آش، پنیر و …به کار میرود ، این گیاه همچنین مصارف پزشکی فراوانی دارد.در ادبیات فارسی، به ویژه در اشعار مولوی، نیز واژه کمون بجای زیره آمده است. زیره یا تخم زیره به رنگ زرد تا قهوهای است که به همان شکل یا به صورت کوبیده به عنوان ادویه در غذاهای شرقی به کار میرود.این دانه گیاهی از دیر باز یعنی به طور قطع قبل از زمان ناصر خسرو در منطقه کرمان بسیار کاشته میشده و مورد توجه بوده ،کاروانهایی بودند که بازگانان زیره را از کرمان به باقی نقاط ایران میبردند ،حالا اگر بازرگانی بار زیره را از سایر جاها به کرمان میبرد، کار او بسیار احمقانه به نظر میرسید چرا که متاعی را به شهری برده که خود معدن آن است و خریدار ندارد.در شعر فارسی درباره این ضرب المثل نمونه زیاد است ما فقط به یک نمونه بسنده میکنیم:
عاشقانت سوی تو تحفه اگر جان آرند به سر تو که همی زیره به کرمان آرند (سنایی غزنوی)
در فرهنگ عامه ایرانی ، زیره به کرمان بردن را مصداق کار بیهوده کردن یا هدیه بی ارزش دادن میدانند.