محمدعلی شاه قاجار دشمن مشروطه بود و در سال ۱۲۸۷ شمسی، مجلس را به توپ بست و مشروطهخواهان را کُشت. ولی یکسال بعد نیروهای مسلح مشروطهخواه از اصفهان و گیلان به تهران رسیدند و پس از درگیری با سربازان و طرفداران محمدعلی شاه بالاخره پایتخت فتح شد و شاه قاجار خلع شد.
حالا اینوسط که حکومت افتاده بود دست مخالفان محمدعلی شاه، مجاهدان روز شنبه پیدایشان شد! «مهدی ملکزاده» در کتاب «تاریخ انقلاب مشروطیت ایران» دراینباره نوشته است: «فتح تهران از پنجشنبه شروع شد و روز شنبه جنگ میان مشروطهخواهان و مستبدین با فتح تهران خاتمه یافت و تهران بلکه همه ایران به دست فاتحین ملی افتاد. همانروز صدها نفر از افرادی که در جنگ شرکت نداشتند و در خانههای خود مخفی بودند و بعضی از آنها هم از مستبدین بودند به محض شنیدن خبر فتح مشروطهخواهان و فرار محمدعلی شاه از سوراخها بیرون آمده خود را چون مجاهدان ملی، مسلح و ملبس نموده و بنای خودنمایی و اظهار رشادت گذارده و از فداکاریهای خود در جنگ داستانها سراییدند، ولی به زودی عدهای از آنها رسوا شدند و به نام مجاهد روز شنبه معروف شدند».
بهروایت تاریخ، گروهی از این مجاهدان پوشالی فردای روز پیروزی، پیامهای تبریک در روزنامهها منتشر کردند و با لباس مجاهدان مشروطه و اسلحه به دست عکس خود را کنار پیامهای شادباش چاپ کردند.
مشکل اینجا بود که این کارها نتیجه هم داد و بسیاری از این افراد در دولت مشروطه پست و مقام گرفتند و بهقول «احمد کسروی» در کتاب «تاریخ مشروطه ایران»: «در این فهرست [نمایندگان مجلس] آنچه میباید نیک دید، نامهای وثوقالدوله و مُخبرالملک و دیگر اینگونه لقبداران است… ما میپرسیم اینان را دل به کشور و توده میسوخت و هواخواه مشروطه بودند؟… اگر چنین است پس چرا در آن کوششها که دو سید [بهبهانی و طباطبایی] و همدستان ایشان در راه رسیدن به مشروطه میکردند اینان همراهی ننمودند و در آن روزهای سخت، کمترین یاوری نشان نمیدادند؟ اگر هوادار مشروطه نمیبودند پس چگونه اکنون به دلخواه نمایندگی مجلس را پذیرفتند؟ پیداست که اینان را خواستهای دیگری در دل میبوده و یا جز در پی سودجویی نبودند».
مردم عادی هم که در آنمیان زورشان به کاری و به جایی نمیرسید؛ جز اینکه از آنزمان به هر کسی که بدون تلاش و ریاکارانه مدعی پیروزی میشد لقب «مجاهد روز شنبه» میدادند که کسی فکر نکند در روز فتح تهران نفهمیدند چه خبر بود و چه شد!