آینده شغلی هر کسی در گرو یاد گرفتن مهارت هایی است که در کودکی می آموزد مثل تفکر انتقادی، هوش هیجانی و … برای تضمین موفقیت های شغلی فرزندتان در آینده، مهارت هایی را که در ادامه مطرح می شود باید در کودک خود پرورش دهید .
مهارت تشخیص و قدرت تصمیمگیری| ما در انتخاب کوچک ترین چیزها هم میتوانیم به کودک گزینههایی برای انتخاب ارائه کنیم، مثلا برای لباس پوشیدن یا انتخاب نوع بازی. او به این شیوه میتواند انتخاب کردن و تصمیمگیری را تجربه کند.
انعطافپذیری شناختی| انعطافپذیری شناختی به عنوان مهارت و توانایی ذهن برای سوئیچ کردن بین دو موضوع مختلف و توانایی فکر کردن درباره مفاهیم چندگانه به طور همزمان توصیف شده است. این مهارت در کودکی با بازیهای ساختنی و خرابکردنی و همچنین بازیهای فکری پرورش مییابد.
مهارت تشخیص نیازهای دیگران| این مهارت (در کسب و کار) به معنای توانایی شناخت و برآوردن نیازهای مشتری است. این مفهوم جدید که به تازگی رایج شده است، در آینده از اهمیت ویژهای برخوردار میشود که لازم است ما آن را حداقل از دوران نوجوانی در کودکان خود پرورش دهیم. در دوران کودکی بازیهای گروهی یا دونفره مثل نمایشبازی یا بازیهای وانمودی میتوانند این مهارت را در کودکان پیریزی کنند.
تفکر انتقادی| این نوع تفکر دقیقا از «نه» گفتنهای کودکان سرچشمه میگیرد. اگر فردی در بزرگ سالی در مقابل هر مسئلهای، ذهن کنجکاو و سوالکننده نداشته باشد و همه چیز را بیچون و چرا و سریع قبول کند یعنی مهارت «نه» گفتن، نقد یا سوال کردن ندارد و از تفکر انتقادی بیبهره مانده است.
خلاقیت| ترغیب کودک به کنجکاوی، جستوجوگری و فکر کردن، میتواند به افزایش خلاقیت منجر شود.
مهارت گفتوگو و مذاکره| طی گفتوشنود و مذاکره با دیگران، میتوانیم از راهحلها، ایدهها و دیدگاههای متفاوت دیگران باخبر شویم. اگر افراد در کودکی مهارت گفتوگو کردن و شنیدن نظرات دیگران را تمرین نکنند در بزرگسالی مشکلات زیادی را متحمل میشوند و نمیتوانند از پس مشکلات مختلف برآیند.
توانایی حلمسئله| مردم معمولا با مشکلات و اتفاقات مختلف دو نوع برخورد دارند. آنها یا به شدت هیجانزده میشوند یا به دنبال یک راهحل میگردند. اگر افراد هیجانهای شدیدی را تجربه کنند، دچار اضطراب میشوند و در نتیجه میزان عملکرد حافظه آنها کاهش مییابد. به این ترتیب نمیتوانند راهحلهای مختلف را بررسی و از سد یک مشکل عبور کنند. این هم مهارتی است که باید از کودکی یادگرفت.
مدیریت افراد دیگر| اگر افراد در کودکی هرگز فرصت مدیریت منابع، زمان یا تقسیم کار بین دیگران را نداشته باشند، در بزرگ سالی هم نمیتوانند از سد بسیاری از فشارها عبور کنند.
هماهنگی و همکاری با دیگران| بسیاری از کودکان به خصوص آنهایی که تک فرزند هستند، فرصت همکاری و شرکت در کارهای گروهی را از دست میدهند. به این ترتیب نمیتوانند این مهارتها را در خود پرورش دهند. پس تلاش کنیم تا جای ممکن کودکان را در کارهای گروهی مشارکت دهیم.
هوش هیجانی| هوش هیجانی به توانایی و مهارت کنترل هیجانات خود و دیگران گفته میشود. اگر در دوران کودکی فرصت ابراز احساسات، دوست داشتهشدن و دوست داشتن دیگران را داشتهایم، در بزرگ سالی هم بهتر و سریعتر میتوانیم هوش هیجانی خود را به کار بگیریم.
نویسنده : زهرا وافر| کارشناسارشد روانشناسی