زمانی که در مورد توانایی خود احساس ناامیدی کنید یا تقریباً در مورد همه چیز در زندگی ناامید باشید، ناامیدی یک احساس ویرانگر است. احساس گیر افتادن در یک فضا و احساس ناامیدی میتواند زندگی را سختتر کند. خوشبختانه بعضی کارها وجود دارند که میتوانید هنگام احساس ناامیدی انجام بدهید، مهم نیست که همه چیز بد به نظر برسد.
۱. شاید افکارتان به شما دروغ بگوید
مغز ممکن است به شما بگوید که همه چیز وحشتناک، ویرانگر و ترسناک است. ممکن است متقاعدتان کند که نمیتوانید موفق شوید یا که هیچ فرصتی برای بهتر شدن وجود ندارد. از آنجا که شما فقط دارید فکر میکنید، لزوماً این افکار درست نیستند. افکار تان ممکن است تحریف شده، نادرست یا کاملاً اشتباه باشند.احساسات ناامیدانه به افکار ناامیدکننده دامن میزند. گرفتار شدن در یک چرخه منفی آسان است و تصور اینکه همه چیز بهتر میشود، دشوار است.
حتی ممکن است به مواردی مانند این فکر کنید که من قبلاً همه چیز را امتحان کردهام و هیچ کاری جواب نمیدهد. این تفکر احتمالاً یک تحریف شناختی است. ممکن است چند روش را امتحان کرده باشید – یا حتی موارد دیگر را – اما همه روشها را امتحان نکردهاید. حداقل این ایده را در نظر داشته باشید که ممکن است طرز فکر تان صحیح نباشد. احتمالا بیش از آنچه تصور میکنید، امید وجود دارد.
۲. دلایل معکوس را استدلال کنید
وقتی احساس ناامیدی میکنید، به احتمال زیاد فکر خواهید کرد که چرا هیچ چیز بهتر نمیشود. چند دقیقه وقت بگذارید تا درباره دلایل متقابل آن بحث کنید. چه مدرکی نشان میدهد که اوضاع ممکن است بهتر از انتظارتان پیش برود؟ یا چگونه ممکن است در واقع اوضاع بهتر شود؟ اندکی اندیشیدن در مورد نکات مثبت میتواند سایر روشهای پیش رویتان را نشان بدهد. گرچه این احتمال وجود دارد که همه چیز عالی پیش نمیرود، ممکن است اوضاع آنطور هم که پیشبینی میکنید، به بدی (یا بد ماندن) پیش نرود. استدلال معکوس ممکن است مغز را هوشیار کند که اوضاع آنطور که پیشبینی میکنید، غریب نباشد.
۳. درباره نتیجه نهایی ناامیدی فکر کنید
قطعاً فکر کردن در مورد آنچه از ناامیدی به دست میآورید، یک تمرین عجیب و غریب است. به هر حال ممکن است فکر کنید من به چیزهایی که میخواهم، نمیرسم یا از این وضعیت بیزارم و نمیتوانم کاری برای بهبود شرایط انجام بدهم. اما با کمی تأمل بیشتر ممکن است دریابید که احساس ناامیدی شما را از نگران شدن مصون میکند. اگر انتظار ندارید اتفاق خوبی بیافتد، اگر اوضاع نامطلوب پیش میرود، نگران نباشید و ناامید نشوید.
ناامید بودن همچنین کمک میکند در مورد اقدام نکردن برای انجام عملی مثبت احساس خوبی داشته باشید. برای مثال اگر ناامید باشید که تاکنون موفق به پرداخت بدهی خود نشدهاید، ممکن است برای افزایش درآمد خود (یا انتخاب شغل دیگر) تلاشی نکشید و یا هزینههای خود را مدیریت نکنید؛ بنابراین در نظر بگیرید که آیا با ناامید ماندن قرار است چیزی به دست بیاورید. احتمالا متوجه میشوید به نوعی مانع ایجاد تغییر یا انجام کاری متفاوت میشود.
۴. با امید به آینده میتوانید چه چیزی را به دست آورید
از طرفی در نظر بگیرید اگر امیدوارتر شوید، چه چیزهایی میتوانید به دست آورید. زندگیتان چگونه ممکن است تغییر کند؟ اگر امید داشته باشید، چه کار خواهید کرد؟ در نتیجه ممکن است نسبت به آینده امیدوار باشید و به جلو پیش بروید. برای مثال اگر امید داشته باشید و از لاک خود بیرون بیایید، با افراد جدید ملاقات خواهید کرد یا برای شروع یک کار جدید اقداماتی را انجام میدهید. همین حالا اقدام کنید؛ حتی اگر امیدوار نیستید. حتما موثر خواهند بود. گاه باید ابتدا رفتار خود را تغییر بدهید و سپس احساسات به دنبال آن بیایند؛ بنابراین اگر امیدوارانه عمل کنید، ممکن است سرانجام احساس امیدواری بیشتری داشته باشید.
۵. برای حل مسئله اقدام کنید
ناامیدی در واقع اعتقاد بر این است که هیچ چیز بهتر نخواهد شد یا اینکه شما نمیتوانید موفق شوید؛ اما همیشه کاری وجود دارد که میتوانید برای حل یک مشکل یا تغییر احساس خود در مورد مسئلهای انجام بدهید. مدتی را به فکر راهحلهای بالقوه مسئله بگذارید. ایدههای حاصل از طوفان فکری را در نظر بگیرید و آنها را به خاطر بسپارید؛ حتی نیازی به ایدههای خوب هم ندارید. فقط ببینید آیا میتوانید تا آنجا که میتوانید برای حل یک مشکل استراتژی ارائه بدهید.
اگر نمیتوانید مشکلی را حل کنید (مانند مورد بیماری یکی از عزیزان)، نحوه تغییر احساس خود در مورد مشکل را در نظر بگیرید. آیا وقتگذرانی با اعضای خانواده میتواند به شما کمک کند کمی بهتر شوید؟ اگر یک روز در محل کار خود حضور پیدا نکنید، ممکن است کمی امیدوار شوید؟ همیشه کاری وجود دارد که میتوانید برای بهتر کردن اوضاع یا احساس خود انجام بدهید.
۶. با یک دوست یا یکی از اعضای معتمد خانواده صحبت کنید
هنگامی که در تلاش برای شناسایی راه حلهای ممکن هستید و یا به سختی از فضای تنها و تاریک خود خارج میشوید، با یک دوست یا یکی از اعضای معتمد خانواده تماس بگیرید. آنچه را تجربه میکنید، به آنها بگویید. آنها ممکن است بتوانند به شما کمک کنند از یک منظر دیگر مسائل را ببینید یا استراتژیهایی ارائه بدهند که میتواند به شما کمک کند احساس بهتری داشته باشید. احتمالا دشوار است که به مردم بگویید چه چیزی را پشت سر میگذارید؛ اما درمیان گذاشتن این مسئله با فردی معتمد میتواند کلیدی در کمک به یافتن راه حل صحیح باشد تا کمی بیشتر در مورد وضعیت خود امیدوار شوید.
۷. تدوین یک برنامه
بعد از اینکه ایدهها بیشتر شد، خودتان و یا با کمک شخصی دیگر یک برنامه ایجاد کنید. تصمیم بگیرید که ابتداییترین قدم خود را برای پیشرفت بردارید. به خاطر داشته باشید که اگر برنامه A جواب نداد، باید همیشه یک برنامه B داشته باشید. برنامه خود را یک آزمایش در نظر بگیرید. وظیفه شما این است تا آنجا که میتوانید آزمایش کنید تا زمانی که پی ببرید چه چیزی برایتان مفید است.
۸. اقدام کردن
هنگامی که برنامهای تنظیم کردید، مهم است که اقدام کنید. به هر حال با نشستن در یک گوشه و انجام ندادن یک کار مفید برای بهبود وضعیت خود کاری نخواهید کرد. در عوض وقتی قصد خارج شدن از فضای تاریک و تنهای خود را داشتید تا بتوانید بیشتر ببینید و گامی در راستای هدفتان بردارید، امید بیشتری نسبت به زندگی پیدا خواهید کرد.
۹. به دنبال راهنمایی حرفهای باشید
ناامیدی میتواند نشانهای از یک مسئله بهداشت روان مانند افسردگی باشد؛ بنابراین اگر احساس ناامیدی بیش از دو هفته طول کشید یا نگران سلامت روان خود هستید، با یک نفر صحبت کنید. یک متخصص بهداشت روان میتواند نیازهای شما را ارزیابی کند و در مورد گزینههای درمانی مانند گفتگو درمانی یا دارو پیشنهادهایی را ارائه بدهد. بیشتر مسائل مربوط به سلامت روان قابل درمان است. درمان میتواند به فرد کمک کند تا نسبت به آینده امیدوارتر باشید.
کلام آخر
به یاد داشته باشید احساس ناامیدی درباره اتفاقات و مسائل اطراف به معنای واقعی بودنشان نیست. با کمک گرفتن از شخصی دیگر یا ایجاد کمی تغییر در دیدگاهتان احتمالا متوجه میشوید که اوضاع میتواند بهتر هم باشد.
منبع: verywellmind