یک روانشناس درباره تعریف عزت نفس و نحوه کارکرد و کژکارکرد آن توضیح داد.
سجاد بهرامی روانشناس و مدرس روانشناسی سیاسی درباره  عزت نفس و مفهوم “خود” که در نوجوانان شکل می‌گیرد گفت: در سال‌های گذشته مفهوم عزت نفس بسیار مستدل و متداول شده است. به بیان دیگر عزت نفس اینطور قلمداد می‌شود که اگر ما احساس بدی نسبت به خودمان داریم در نتیجه بد عمل می‌کنیم پس اگر بتوانیم حس بهتری به خودمان داشته باشیم بهتر عمل می‌کنیم. هر چند این ایده خوبی است، اما مواردی که باعث می‌شود احساس خوب در ما به وجود آید لزوما باعث نمی‌شود که ما بهتر عمل کنیم.

بهرامی تصریح کرد: مخدر‌ها و الکل یک دستاورد شگفت انگیز برای بشر بودند که سرخوشی زیادی می‌آوردند و احساس قدرت در فرد به وجود می‌آورند، اما اگر تاثیر مثبتی در وجود انسان و بر روی عملکرد مثبت او داشت امروزه روانشناس‌ها و روانپزشک‌ها اکثرا به دنبال تولید این گونه مواد بودند. در واقع علم نشان داده که ایده احساس خوب و سپس عمل خوب مشکلات بزرگی را برای ما به وجود می‌آورد.

وی افزود: در سال‌های گذشته دانشمندان، پژوهشگران و محققان حوزه علوم رفتاری در رابطه با این مسئله که «آیا عزت نفس با تفکر مثبت ارتباط دارد یا نه؟» مطالعات زیادی انجام داده اند و همانطور که پیش بینی می‌شد جواب به این سوال منفی بود. هر چند عزت نفس بالا گاهی با نگرش مثبت هم ارتباط دارد، اما گاهی با نگرش منفی و موارد منفی هم در ارتباط است. مثلا عزت نفس بالا با عصبانیت زیاد، قلدری، خودشیفتگی، غرور، رفتار‌های پر خطر و خودمحوری هم ارتباط دارد و در کمال تاسف امروزه پژوهش‌ها شواهدی را به ما نشان داده اند که تمام این نظریه‌ها را تایید می‌کند.

این روانشناس بیان کرد: در سال‌های گذشته در جوامع مختلف خصوصا از سال ۱۹۵۰ به بعد در کشور‌های غربی، فرهنگ جامعه تلاش کرد تا عزت نفس را در جوانان افزایش دهد و امروز ما مصرف کننده همان ایده هستیم و وقتی این افزایش آغاز شد اختلال شخصیت خودشیفته، ۱۹ درصد، انتظار دانش آموزان نوجوان مبنی بر اینکه باید بیشتر از والدین امکانات داشته باشند ۱۵ درصد، جراحی پلاستیک ۴۹ درصد و همینطور بچه‌هایی که اسم‌های عجیب و غریب برایشان انتخاب می‌شد ۷۳ درصد افزایش پیدا کرد. در عین حال مسائل مهم انسانی و ویژگی‌های ارزشمند مثل فداکاری، اعتماد و همدلی کاهش یافت که امروزه در جامعه خودمان هم با برهوت همدلی مواجه هستیم.

بهرامی اظهار داشت: امروزه در جامعه ما و دو قطبی‌هایی که وجود دارد به هیچ وجه طرفین نمی‌توانند با هم همدلی داشته باشند و انگار هر کدام به قدری اعتماد به نفس و منیت کاذبشان بالا رفته که نمی‌توان آن‌ها را کنترل کرد.

وی ادامه داد: این اطلاعات یک موضوع شوک آور را به ما نشان می‌دهد که شاید تلاش برای افزایش عزت نفس تاثیری به جز افزایش خودخواهی نداشته باشد که بسیار خطرناک است. از طرفی امروزه با تله مثبت اندیشی و مثبت گویی در این مسیر همراه می‌شویم. آیا واقعا عزت نفس پایین با تجربه‌های منفی همراه است و دلیل آن‌ها است و یا پیامد تجربه‌های منفی است؟ اگر این طور باشد شاید افزایش دادن عزت نفس اهمیتی نداشته باشد. مانند اینکه خانه‌ای آتش گرفته و در حال سوختن است و ما به جای خاموش کردن آتش دستگاه تهویه هوا یا کولر را روشن کنیم.

این روانشناس همچنین گفت: راهبردی که در علم جدید روانشناسی استفاده می‌کنیم، استفاده از واژه‌هایی که خود تاکیدی یا خود تاییدی مثبت دارند نیست. تحقیقات زیادی هم نشان داده که اگر آدم‌ها در مورد خودشان احساس بدی داشته باشند، تشویق به گفتن حرف‌های مثبت نتیجه معکوس دارد. مثلا بچه‌ای که عملکردش به او نشان داده نمرات قابل قبولی نداشته و نتیجه گرفته که فرد باهوشی نیست، اگر به او بگوییم جلوی آینه برو و به خودت بگو من باهوش هستم در صورتی که عملکرد به او چیز دیگری را نشان داده و می‌داند که دارد دروغ می‌گوید، نتیجه معکوس می‌دهد.

بهرامی تصریح کرد: در واقع تلاش ما آدم‌ها برای کنترل فکر‌ها و احساساتمان که شامل عزت نفس هم می‌شود برای اینکه زندگی موثرتری داشته باشیم شبیه مدیریت ابر‌ها هستند. بعضی از ابر‌ها بودنشان خیلی خوب است و باعث هوای خوب می‌شوند، اما به سختی می‌توان آن‌ها را مدیریت کرد و تلاش برای مدیریت ابر‌ها کاری بیهوده است. در این داستان همه چیز‌هایی که در دسترسمان هست را نادیده می‌گیریم و همه چیز را از دست می‌دهیم. پس باید به جای اینکه به عزت نفس به عنوان یک ویژگی یا صفت نگاه کنیم، آن را به عنوان یک رفتار ببینیم.

وی ادامه داد: قدم اول این است که یاد بگیریم چطور عزت نفس را ببینیم، عزت نفس یک کالای به دست آوردنی نیست و این دیدگاه در واقع یک تله است؛ عزت نفس یک تکه از وجود ما است به این معنی که اگر عزت نفس خوب عمل نکند باید آن را اصلاح و درمان کنیم. عزت نفس یک رفتار است که نمی‌توانیم آن را جراحی کنیم و زمانی مشکلات ما ایجاد می‌شود که باور کنیم برای موفق بودن نیاز داریم به عزت نفس. در واقع این ذهن سلطه گر ما که تحت تاثیر خوراک‌های بیرونی و راهنما‌هایی از جمله شبکه‌های اجتماعی است طوری نتیجه می‌گیرد که اگر عزت نفس نداشته باشیم نمی‌توانیم موفق شویم، عزت نفس مسئله بسیار مهمی است، اگر آسیب ببیند باید از آن مراقبت کرد و این نتیجه گیری را برای انسان ایجاد می‌کند تا زمانی که به عزت نفس به عنوان یک مسئله ضروری فکر کنیم ناچاریم که آن را تقویت کنیم و جایگزینی برایش وجود ندارد.

بهرامی بیان کرد: با این حال وقتی از عزت نفس به عنوان یک رفتار یاد می‌کنیم راه‌های مداخله کردن هم برایمان بیشتر می‌شود. ما در مدلی که امروزه با نوجوانان مواجه هستیم تلاش می‌کنیم که از عزت نفس که در واقع ارزیابی کلی از خود است و از فضای ذهنی و تجربیات نشأت می‌گیرد فاصله بگیریم و به صورت یک پدیده رفتاری که خودپنداره‌های مختلفی را در بافتار‌ها و موقعیت‌های مختلف تجربه می‌کند، آزمون کنیم و این نیاز به یک تغییر دیدگاه خاص دارد که طی آن باید بتوانیم از دیدگاه‌های مختلف به موضوع نگاه کنیم و گسست از واژه‌هایی که برایمان ایجاد شده داشته باشیم.

این روانشناس سیاسی در پایان نقش شبکه‌های مجازی را در تغییرات عزت نفس اینطور تشریح کرد: عزت نفس هم یکی دیگر از خوراک‌هایی است که شبکه‌های اجتماعی برای نفع شخصی و بهره برداری از انسان‌ها به افراد غالب کرده است.