درست است که حرف زدن بر سر پول و بهتر بگویم دعوا کردن بر سر پول روابط عاطفی زوج‌ها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد اما بررسی موارد واقعی نشان داده است این زوج‌ها به‌طور نامحسوس قبل از اینکه درگیر مسائل مالی شوند، یک مشکل کوچک یا بزرگ عاطفی را از سر گذرانده‌اند. در واقع می‌توان گفت مشکلات ریز و درشتی که در هر زندگی وجود دارد، می‌تواند باعث اختلافات مالی هم بشود؛ مشکلاتی که حذف آنها لااقل در ۳سال اول ازدواج ساده نیست. به همین دلیل باید کاری کرد که مسائل بین زوجین به کلاف سردرگمی به نام مشکلات مالی ختم نشود؛ در سال‌های ابتدایی و بحرانی زندگی هر زوج اختلافاتی پیش خواهد آمد. اما اگر این زوج در مسائل مالی‌شان شفاف و البته صحیح عمل کرده باشند هیچ‌گاه در دام مشکلات مالی و متعاقب آن طلاق اقتصادی نخواهند افتاد.

دعواهای مالی از آن دعواهای خطرناکی است که به سادگی می‌تواند کار را به جاهای باریک بکشاند؛ بزرگ‌ترین آسیبی که این دعواها در روابط زوجین به جا می‌گذارد بدبینی است. بدبینی از آن دست مشکلاتی است که اثرات مخرب آن خیلی دیر از بین می‌رود و در موارد زیادی رفع کامل آنها بسیار سخت و به ندرت انجام می‌شود. اما با وجود ترسناک بودن این مشکل که ممکن است در کمین زندگی مشترک هر زوج هر دو شاغل جوانی باشد، راهکارهایی هم وجود دارد که با عمل کردن به آنها می‌شود عوارض را به حداقل ممکن رساند و حتی برعکس، این تهدید بزرگ را به فرصتی استثنایی تبدیل کرد .

اعتماد کلید این قفل است

اگر زوج‌ها به هم اعتماد داشته باشند، ۹۰درصد مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید خودبه‌خود حل می‌شود. نبود اعتماد میان زوج‌ها را مهم‌ترین حلقه زنجیره‌ است که خانواده‌های نوپا را به دام مشکلات و دعواهای مالی می‌اندازد؛ اعتمادی که به شیوه‌ای استاندارد باید میان زوج‌ها به‌وجود بیاید اما این اعتماد چیزی نیست که یک زوج شب بخوابند و صبح شاهد تولدش باشند. برای رسیدن به یک فضای امن راهکارهای استانداردی هست که باید از آنها پیروی کرد و اینطور که معلوم است یکی از مهم‌ترین گام‌ها برای رسیدن به آن، شروع ماجرای اعتماد‌سازی‌ است؛ تجربه نشان داده اعتماد‌سازی‌ باید از سوی مردان شروع شود. دلایل متعددی وجود دارد که باعث می‌شود زنان در زندگی احساس نا‌امنی بیشتری بکنند و نگاهشان به آینده بیشتر از مردها توأم با شک و تردید باشد. تجربه‌های ناخوشایند زنان دیگر، احساس تضییع حقوق قانونی و آسیب‌پذیری بیشتر زنان از عوامل به‌وجود آمدن این احساس است.

بنابراین لازم است که آقایان پیشقدم شوند و به همسرانشان به روشی صحیح ثابت کنند که آینده خوب یا بد متعلق به هر دوی آنهاست. زن این حق را دارد که در داشته‌های زندگی با همسرش شریک باشد، همانطور که وظیفه دارد در نداشتن‌ها هم کنار همسرش بماند اما این خیلی مهم است که شریک شدن در داشته‌ها مثل یک هدیه یا حق مسلم به او داده شود و خیلی مهم است که قبل از درخواست به حقش برسد. اینطور که معلوم است اگر زنان بعد از درخواست یک چیزی به آن برسند در تصوراتشان این ایده شکل می‌گیرد که من به زور به این حق رسیدم. درحالی‌که پیشقدم شدن مردها در شریک کردن زن در امور مالی تأثیر بسیار خوبی روی آنان می‌گذارد؛ به نام زدن آپارتمان، ماشین و… تنها راه اعتماد‌سازی‌ نیست. مردها می‌توانند به زنانشان ثابت کنند که در مورد مسائل مالی و تصمیم‌گیری درباره خریدها و سرمایه‌گذاری‌ها و حتی خرج کردن درآمد ماهانه با هم برابرند. در خانه یک نفر می‌تواند مدیر مالی باشد اما این مدیر می‌تواند حس اعتماد را بدون کم و کاست به معاونش بدهد. معاون هم در اینجا زنی است که پا به پای شوهرش کار می‌کند و در عوض می‌بیند که همسرش نسبت به او نگاه از بالا به پایین ندارد و در مورد تصمیم‌گیری برای خرج کردن هر دو با هم مشورت می‌کنند.

گاو‌صندوق کوچک داشتن پس‌اندازهای کوچک خصوصی برای هر یک از زوجین می تواند دردسر ساز باشد.پس‌اندازهایی که کلیت آن باید شفاف باشد اما می‌شود رقم و ریز آن را خصوصی نگه داشت؛ هر انسانی که کار می‌کند و درآمد دارد، حق این را دارد که بخشی از آن درآمد را فقط برای خودش داشته باشد. هر یک از زوجین ممکن است احتیاج داشته باشند که بدون اطلاع همسرشان پولی را خرج کنند؛ مثلا به یک دوست یا فامیل پول قرض بدهند یا برای یکی از اعضای خانواده‌شان هدیه بگیرند یا حتی به او کمک مالی کنند. برای رفع صحیح این مسائل است که زوج‌ها باید یک گاو‌صندوق کوچــــــک خصوصی داشته باشند. البته هر دو از وجود چنین پس‌اندازی اطلاع داشته باشند و حتی از این منبع کوچک هم به‌موقع برای اعتماد‌سازی‌ استفاده کنند.

خانم‌ها بخوانند

خیلی قبل‌تر از اینکه حتی فکر ازدواج را بکنید باید یک دوره روی خودتان کار کنید تا نگاهتان به مردی که قرار است با او ازدواج کنید کمی منطقی‌تر شود. اکثر خانم‌های متاهل طبق یک عادت عجیب خودشان را موظف می‌دانند که به دختران در سن ازدواج مشاوره‌های عجیب و غریب بدهند. این مشاوره‌ها هم معمولا حول مشکلات زندگی مشترک خودشان است و بس. اتفاقا یکی از موارد مهم آن هم مسائل مالی است؛ نصیحت‌هایی مثل «حقوقت را توی خانه خرج نکن»، «شوهرت را با پول خرج کردن تنبل نکن»، «پول‌هایت را برای خودت نگهدار» و هزار نصیحت دیگر که باید آنها را فراموش کنید. ضمنا غیر از نصیحت‌های عمه و خاله یک باور دیگر هم هست که باعث می‌شود خانم‌ها در دام نق‌زدن مالی بیفتند. باوری که به آنها می‌گوید تو به این مرد تکیه کرده‌ای و در نتیجه او موظف است همه مسائل را برای تو حل کند. با خودمان رو‌راست باشیم، مردی که با وجود مشکلات روزگار ما تصمیم به ازدواج گرفته و با شجاعت این کار را کرده، همان مردی است که می‌شود به او تکیه کرد. پس با تنها گذاشتنش در مشکلات مالی این تکیه‌گاه را برای خودمان به آوار تبدیل نکنیم .