دختری ۱۵ ساله هستم. بعضی اوقات که میخواهم حرف بزنم، زبانم میگیرد یک چیزی مثل لکنت زبان دارم. نمیدانم با مشکلم چطور باید کنار بیایم؟
پاسخ مشاور
در مورد سوال شما باید گفت همه افراد ممکن است در هنگام صحبت کردن دچار لکنت زبان یا تکرار کلمات بشوند که این موضوع امری عادی است و میتواند برای هر فردی اتفاق بیفتد اما اگر فقط در موارد خاصی مانند صحبت کردن در جمع یا در حضور افراد ناشناس و غریبه دچار این گرفتگی زبان میشوید، میتوان گفت احتمالا از استرس و اضطراب صحبت کردن در جمع رنج میبرید که آن را “اضطراب اجتماعی” مینامیم و این اضطراب باعث لکنت زبان یا گرفتگی زبان در موارد خاص میشود.
درخور ذکر است آن چه باعث این امر میشود احتمالا افکاری است که شما قبل از صحبت کردن در ذهن خود مرور میکنید که ما آنها را در روانشناسی “خطاهای شناختی” مینامیم و در ادامه تعدادی از آنها را توضیح می دهیم.
با شناخت این خطاها و برنامهریزی برای مرتکب نشدن آنها، مشکلتان تا حد زیادی قابل کنترل خواهد بود و رفع خواهد شد.
قانون «همه یا هیچ» یکی از خطاهای شناختی قانون «همه یا هیچ» است. در این خطای شناختی، فرد امور جاری زندگی را فقط سیاه یا سفید در نظر میگیرد.
هر چیزی کمتر از عالی برای فرد قابل قبول نیست و برای مثال برای شما، کوچکترین لکنت زبانی باعث پایین آمدن رضایت از زندگی تا حد زیادی میشود.
قانون «باید بشود یا نشود» در این خطای شناختی افراد اتفاقات را براساس این که چطور باید میبودند، تفسیر میکنند نه این که واقعیت چگونه است.
در این خطای فکری، شخص قبل یا بعد از انجام هر عملی از جملاتی استفاده میکند که با کلمه «باید» شروع میشود مانند این که من باید بهترین باشم یا باید بهترین نمره ممکن را بگیرم یا باید همیشه دیگران مرا تحسین کنند.
ممکن است شما هم از این جملات باید دار استفاده میکنید که این امر میتواند باعث ایجاد استرس و اضطراب در شما شود.
قانون «درشت نمایی یا مبالغه کردن» در این تحریف شناختی، فرد درباره مشکل خود بزرگنمایی میکند و مشکلش را خیلی بیشتر از آنچه هست، تصور میکند.
ممکن است شما نیز مشکل خود را بزرگتر از آنچه هست در نظر میگیرید در حالی که ممکن است دیگران آن را امری عادی و طبیعی تلقی کنند.
قانون «تعمیم افراطی» در این اشتباه شناختی افراد براساس یک رویداد خاص، یک الگوی کلی را استنباط میکنند مانند این که این اتفاق همیشه برای من میافتد یا من همیشه بدشانس هستم.
شما هم ممکن است از این روش تفکر استفاده میکنید و مواردی را که مشکلی نداشتهاید به خاطر نمیآورید.
قانون «فیلتر کردن» در این نوع خطای شناختی، افراد تحت تاثیر یک حادثه یا یک اتفاق منفی همه واقعیات را تاریک و تار میبینند.
تنها بخش منفی ماجرا را میبینند و به بقیه قسمتهای آن توجه نمیکنند. این ناتوانی در دیدن جنبههای مثبت باعث میشود شخص احساس عدم کفایت کند. ممکن است شما نیز فقط به یک قسمت از اتفاقات توجه میکنید و قسمتهای دیگر را نمیبینید.