پسری ۱۹ ساله هستم که ازدواج کرده ام البته به اجبار خانواده. وضع اقتصادی خوبی دارم اما با همسرم به مشکل خورده ام. به او مشکوک شده ام. از چه راهی وارد شوم؟

پاسخ

پاسخ اول واقعیت این است که اگر بدبینی جنبه های مختلف ارتباط با همسر را در برگیرد (رفت و آمد، ارتباط با خانواده، بستگان، دوستان، ارتباط با جنس مخالف، پوشش و …) از بدبینی، به یک مشکل روان پزشکی تبدیل می شود که نیازمند درمان دارویی و روانشناختی خواهد بود. در این مجال به چند توصیه خواهیم پرداخت.

دلایل بدبین شدن به همسر

بدبینی علت های مختلفی دارد از جمله سبک تربیت خانوادگی. وقتی فردی از دوران کودکی شاهد بدبینی والدین یا اطرافیان نسبت به همسر یا دیگران بوده است می آموزد که به هیچ فردی نمی شود، اعتماد کرد حتی همسر و با رفتارهای کنترلگری و چک و محدود کردن تلاش می‌کند شریک زندگی خود را کنترل کند.

ریشه اصلی بدبینی در اعتماد به نفس کم افراد است؛ زیرا فرد خود را لایق دوست داشتن نمی داند. فرد بدبین آنقدر ضعیف است که فکر می کند اگر همسرش با افراد دیگری مواجه شود دیگران مورد توجه همسرش قرار می گیرند و وی احساس نا امنی و اضطراب دایمی و ترس از دست دادن همسر و فروپاشی زندگی مشترک را دارد.

بدبینی نمی تواند ناشی از عشق و علاقه باشد، چون علاقه و عشق باید ایجاد امنیت و آرامش کند نه این که فرد را دائم در تنش نگه دارد. علت دیگر نداشتن شناخت کافی از همسر است. وقتی مرد از همسر آینده اش تصویر دیگری را در ذهن می پرورانده، با ورود به زندگی مشترک متوجه می شود که در انتخابش اشتباه کرده و این خود نوعی نفرت و انزجار در وی ایجاد می کند و به طور طبیعی این موضوع مهم ترین دلیل برای شروع بهانه گیری ها و بدبینی های بیمارگونه است. کاربردی ترین راه درمان بدبینی قبل از این که اقدامی کنید لطفا با یک مشاور و روانشناس صحبت کنید. در ابتدا باید مشخص شود که علت بدبینی شما چیست؟

آیا به دلیل احساس اجبار در ازدواج و احساس نداشتن کنترل روی زندگی تان، به دنبال راه های نامناسب و بعضا آسیب زننده به خود و همسرتان برای اثبات کنترل و قدرت تان در زندگی مشترک هستید یا ناخودآگاه به دنبال بهانه ای برای پایان دادن به زندگی مشترک تان. یکی از راه های مهم و کاربردی درمان بدبینی، این است که با همسرتان صحبت کنید، درباره نگرانی ها و سوءتفاهم های ایجاد شده صحبت کنید. باید حدس زدن و پیش داوری را کنار بگذارید و به جای آن بپرسید.

درباره گذشته همسرتان به جست وجو نپردازید. به وی محبت و علاقه خود را ابراز کنید. با توجه به این که در پیامک خود مشخص نکرده اید کدام رفتارهای همسرتان، شما را مشکوک کرده است باید مشخصا درباره آن رفتارها با مشاور خود صحبت کنید تا مشاور به شما کمک کند که بفهمید این رفتارها لزوما ناشی از بدبینی شماست یا واقعا مشکلی در بین است. پاسخ دوم مخاطب گرامی، لازم است بدانید برخورداری از شرایط اقتصادی مناسب گرچه در ازدواج مهم است اما کافی نیست.

مهم تر از آن، آمادگی روانی برای ازدواج است که باید از خود بپرسید تا چه حد در ۱۹ سالگی آمادگی روانی در خود احساس کرده اید که تصمیم گرفته اید زندگی مشترک تشکیل دهید و مسئولیت ها و گاه استرس های آن را پذیرفته اید. اگر تصور می کنید مطمئن نبودید، شکی که اکنون نسبت به همسرتان در دل احساس می کنید می تواند ناشی از همین احساس تردیدتان از ازدواج باشد که به گونه ای ناخودآگاه بر او منعکس ساخته اید زیرا شک و قضاوت کردن درباره همسر نیازمند شواهد محکم است و به راحتی نباید از آن سخن گفت. فراموش نکنید که این فکر و تصورهای مرتبط با شک، حتی قبل از آن که حقیقت داشتن یا حقیقت نداشتن آن مشخص شود، می تواند یک زندگی را به تنهایی نابود و ویران سازد.

آسیب های ازدواج اجباری با توجه به این که به اجبار خانواده ازدواج کرده‌اید، همسری که انتخاب خود شما نباشد هر گفتار و کردارش می تواند بهانه ای باشد که این طور تصور کنید که مناسب یکدیگر نبوده اید و رابطه متزلزلی پیش رو خواهید داشت. این مسئله قابل درک است اما بهتر است اکنون که ازدواج کرده اید فکر و انرژی خود را بر افزایش کیفیت زندگی تان معطوف کنید و تا زمانی که از موضوعی اطمینان ندارید ذهن خود را مشغول موضوعات این چنینی نکنید. بی قید و شرط محبت کنید با این حال و با توجه به نکاتی که مطرح شد، اگر همچنان به همسرتان شک دارید، اگر همسرتان متوجه شک شما نشده است باید روی خودتان کار کنید تا کاملا شک را از خود دور کنید و تنها چیزی که می تواند شک ها و نا آرامی های بین زوج را از بین ببرد، محبت کردن بی قید و شرط به یکدیگر است. چون در این صورت رابطه دلپذیر می شود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی باز می گردد. اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد، باید اول به اشتباه خود اعتراف کنید و از او معذرت خواهی کنید، بعد به نوعی با رفتارتان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید، یعنی مثلا کمتر سوال کنید و …، در این حالت هم، قدم سوم در رفع شک به همسر این است که بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بورزید. متأسفانه سوال شما اطلاعات کافی را در اختیار ما قرار نداده است و منظورتان از مشکوک بودن به همسرتان مشخص نیست.

به چه چیزی شک دارید؟ دلایل تان چیست؟ از چه زمانی این احساس را دارید و…؟ به هر روی ضمن توجه به پاسخ مشاوران محترم که کوشیده اند با این که اطلاعات کافی در اختیارشان قرار نداده اید به دغدغه شما توجه کنند، توصیه می کنیم حتما زمینه های ایجاد شک در خودتان را به صورتی منطقی بررسی کنید. امیدواریم دچار افکار منفی و غیرمنطقی و خطاهای شناختی نشوید. برخی از این افکار متاسفانه زمینه برخی شک ها را ایجاد می کند که بسیار آسیب زا هستند. در صورت درست بودن فرض شما یعنی وارد بودن شک تان، متناسب با موضوع مورد نظر که ما از آن بی اطلاعیم باید با همسرتان برخورد کنید. به طور کلی از ذهن خوانی و خیالبافی درباره موضوع مورد نظر بدون گفت و گو های لازم، بیان احساس به همسر و پرسیدن سوالاتی که شک شما را رفع می کند، پرهیز کنید، این کار فقط ذهن شما را آشفته و زندگی مشترک تان را تلخ و در موارد حاد با خطر مواجه می کند.