بازنمایی صحیح و بجا از شخصیت زن در رسانه ملی از بزنگاهها و نقاط آسیبپذیر بوده است. نتیجه آن نیز غالبا این بوده که رسانه ملی نقشی ناموفق در این میان داشته است. شاید دلیل این موضوع را بتوان در نگاههای افراطی و تفریطی به شخصیت زن دانست که بر این اساس، رسانه را همواره بر سر دوراهی قرار داده است. نتیجه عبور از هریک از مسیرهای این دوراهی هم موجب آن شده که یا نگاهی چنان اغراقآمیز و کاریکاتوری به شخصیت زن وجود داشته که نتوانسته آن را به یک قالب طبیعی و باورپذیر تبدیل کند یا این نگاه چنان مینیمال و تفریطی بوده که آن را از حداقل قالب انسانیت نیز خارج کرده است.
شاید یکی از بارزترین نمونههای اغراق آمیز بازنمایی شخصیت زن و حضور او به عنوان نقش اول یک مجموعه تلویزیونی را بتوان به سریال «کیمیا» نسبت داد، سریالی که به دلیل همین اغراقهای بیمورد، حتی نتوانست با اقبال عمومی بانوان نیز روبهرو شود و اغراقهای بیشازاندازه در آن به موضوعی مبدل شد که صدای افرادی مثل ناخدا هوشنگ صمدی، تکاور بازنشسته نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی، را نیز درآورد.
از سوی دیگر، به همان اندازه که این نگاههای اغراقآمیز میتواند باعث طرد و دفع مخاطب باشد، نگاههای حداقلی و مینیمال نیز میتواند به این موضوع دامن بزند. از آن جمله میتوان به سریال «او یک فرشته بود» اشاره کرد که شاید به دلیل فقر محتوایی موجود در باکس پخش سریالهای ماه مبارک رمضان، امسال بار دیگر پای خود را به این عرصه باز کرد. زن در قالب یک فرشته میتواند در مسیر سیاهی قرار گیرد.
شاید این نکته مطرح شود که همانگونه که تعریفی نادرست برای نقشآفرینی زن میتواند آسیبزا و مشکلآفرین باشد، این موضوع درباره نقشآفرینی مرد نیز میتواند صادق باشد. اما این مسئله قابل توجه است که اولا نسبت بین سریالهای تلویزیونی که یک زن نقش محوری در آن دارد، در مقایسه با سریالهایی با نقشآفرینی نقش اول مردان، بسیار ناچیز است. از سوی دیگر، کمتر مجموعه تلویزیونی را میتوان یافت که قهرمان و نقش اول آن مربوط به یک زن باشد و آن زن بتواند در قالب زندگی عادی و روزمره خود به نقشآفرینی بپردازد. گویا یک زن نمیتواند در مسیر یک زندگی عادی مورد توجه یک نویسنده قرار بگیرد و آن زمان هم که زن در نقش اول این سریال قرار گرفته، یا دچار کمبودی در زندگی روزمره بوده یا سبک زندگی خاص، او را از زندگی عامیانه خارج کرده است.
اما شاید یکی از دلایل نگاه غیرمنطقی به زنان این باشد که اکثریت قریب به اتفاق نویسندگان سریالهای تلویزیونی را آقایان تشکیل میدهند. از همین رو نگاههای مردانه در این زمینه غلبه داشته است. لذا نتوانستهاند تعریف و حتی شرایط منطقی و کاملی از زندگی یک زن کامل در جامعه ایرانی را ارائه کنند و معمولا تلاش کردهاند از زندگی طبیعی فاصله بگیرند.
از سوی دیگر، سفارشدهنگان مجموعه سریالهایی که در تلویزیون حضور دارند یا شورای فیلمنامه اینگونه سریالها را نیز آقایان تشکیل میدهند، آن هم از جنس آقایانی که با نگاهی یکسویه و تکبعدی به شخصیت زن و فارغ از در نظر گرفتن توانمندیها و حتی آزادیهای مشروع یک زن، با عینکی رادیکال به حضور زنان نگاه میکنند.
نمایش حضور یک زن ایرانی در اجتماع با حفظ حرمت و شخصیت و البته با بهرهگیری از قالبهای مختلف و ژانرهای گوناگون، کار چندان دشواری نیست به شرط آنکه تصمیمگیران و افرادی که در رأس مجموعه بزرگی مانند صداوسیما نشستهاند، نخست بخواهند این اتفاق بیفتد. پس از آن نیز با برداشتن تعصبهای بیجا و در عوض تأکید بر بهرهگیری از خصوصیات واقعی از شخصیت زن، آن را به منصه ظهور برسانند. اتفاقا بهرهگیری از آیات قرآن و روایات و نگاه درست به سخن معصوم در ارتباط با زن، کمک میکند فهمی درست از شخصیت زن شکل بگیرد و به جای تعصبهای بیجا، واقعیت مبتنی بر حفظ حرمت و شخصیت او به بازنمایی هرچهبهتر شخصیت زنانه از دریچه رسانه کمک کند.
رضا میرزاده کارشناس رسانه
بازنمایی شخصیت زن در سریالهای تلویزیونی ماه رمضان، از ایدهآل تا واقعیت
محصولات بخش فروشگاه
inf تومان
۲,۲۷۴,۰۰۰ تومان