روانشناسان و مشاوران تا دهه ۷۰ و ۸۰ می گفتند اگر ازدواج سه سال دوام آورد، احتمال طلاق و جدایی در سالهای آینده به مراتب کمتر می شود. این عدد با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی روز کمی بیشتر شده و به ۵سال رسیده است. در این چند سال اول زندگی مشترک بسیار مهم است که بدانیم چطور باید بحث و اختلاف نظرها را مدیریت کرد تا کار به دلخوری، دل شکستن و قهر نکشد. از طرفی اگر بحث و دلگیری پیش آمد، چطور باید آن را مدیریت کرد تا به قول معروف کِش پیدا نکند یا آشتی کرد و به صلح و صفا رسید؟
بی احترامی هرگز!
اولین قدم این است که تا جایی که ممکن است، اجازه ندهیم دعوا و قهر پیش بیاید. بحث کنیم، حرف بزنیم اما نظرمان را نخواهیم با زور و بحث به کرسی بنشانیم. زورگویی و بحث بی منطق معمولاً با دلخوری و توهین همراه است. تن صدا بالا می رود. خشم مثل خون جلوی چشم و منطق آدم را می گیرد و می شود آنچه نباید! به خودمان می آییم و می بینم ناگهان حرف هایی زده ایم که نباید! پل هایی را خراب کرده ایم که بنا کردن دوباره شان واقعاً سخت است.
سکوت کنیم، بهتر است
بعد از این مرحله هم معمولا برای اینکه بگوییم حق با ما بوده، حاضر نمی شویم از مواضعمان کوتاه بیاییم، اشتباه دوم و بدتر را مرتکب می شویم؛ از رفتارهایی که داشتیم دفاع می کنیم حتی به ناحق! متاسفانه گاهی سعی می کنیم برای بی گناه جلوه دادن خودمان تقصیر یا دست کم بخشی از آن را بیندازیم گردن طرف مقابل یا بگوییم که: می خواستی شروع نکنی! و متاسفانه جملاتی از این دست. قدم دوم حیاتی برای ترمیم رابطه از دست رفته، مرتکب نشدن همه این رفتارهاست. یعنی حتی اگر آمادگی عذرخواهی و آشتی نداریم، دست کم ماجرا را بدتر نکنیم. سکوت کنیم اما فاصله نگیریم. فکر نکنیم همه پل ها خراب شده و این رابطه دیگر به درد نمی خورد/من زن هستم و نازکش می خواهم نباید خودم را کوچک کنم/من مرد هستم نباید ابهتم را بشکنم و… این کلیشه جملات قاتل دوام زندگی مشترک هستند.
توضیحات این راهنما را هم امتحان کنید…
فرصت طلایی آشتی کنان
۷۲ ساعت بعد از هر مشاجره بهترین فرصت برای عذرخواهی، آشتی و جبران است در عین حال اگر فرد آمادگی یا پختگی لازم را نداشته باشد، بدترین زمان! چطور؟ معمولاً زمان، بخشی از ماجرا را حل می کند. یعنی طرف مقابل در گفتگو و بازبینی درونی که با خود دارد در لحظاتی، صادقانه اشتباه و سهم خودش در این بحث را مرور می کند و می پذیرد برای همین به اصطلاح کوتاه می آید. زمانی که آشتی کنان پیش می آید، بهتر می پذیرد. اما بعد از ۷۲ساعت ماجرا کمی سخت می شود چون فاصله زیاد، سردی آورده، چراغ منطق کم سو می شود، دل شکسته، شکسته تر شده و آشتی کردن سخت تر می شود.
شرط موفقیت در این قدم این است که به جای ویدیو چک دادن برای روشن شدن اینکه تقصیر که بود؟ و دور باطل برای اثبات بی گناهی، با جمله محبت آمیز، هدیه کوچک و خوشرویی برای آشتی پیشقدم شویم، به خصوص اگر سهم بیشتری در آن ماجرا داریم. آشتی کردن با منت گذاری فقط ماجرا را بدتر می کند و طرف مقابل را نسبت به پذیرش خیرخواهی و عذرخواهی های احتمالی ما در آینده، دلسرد و بدبین می کند.
خودم وکیلت می شوم
قدم چهارم، در اولین فرصت بعد از آشتی کنان باید رقم بخورد و معمولاً بهتر است چند ساعت باشد نه همان لحظه. اینکه با هم درباره راهکارهایی که می توانست کمک کند تا این مرحله پیش نرویم را مرور کنیم. از حس های منفی که در ما به وجود آمد، حرف بزنیم از برداشتی که از حرف های همسرمان داشتیم و اوقاتمان را تلخ کرد. همزمان باید اشتباه خودمان را هم بپذیریم. نکته طلایی در برداشتن این قدم این است که به هیچ وجه همزمان حرف نزنیم، حسن نیت و صداقت طرف مقابل در توضیحاتی که ارائه می دهد را قبول کنیم. حرف های او را بشنویم نه به عنوان همسر که به عنوان یک فرد بزرگتر و وکیل مدافع حق او را ادا کنیم. هرچند در آن لحظه برایمان سخت باشد اما از حق او دفاع کنیم هرچند اگر سخت است به زبان بیاوریم. تقویت این نگاه که خودمان را بگذاریم جای طرف مقابل به شدت مفید و نعمت بزرگی برای دوام و قوام زندگی مشترک است.
همه جا کاربرد ندارد
این ترفند «وکیل مدافع» بودن را نباید هرجا استفاده کرد و فقط مختص روابط خودمان است. برای مثال در جمع های خانوادگی وقتی بحثی پیش می آید نباید مثل مثل بتمن و وکیل مدافع عمل کنیم و با جانبداری از همسرمان دفاع کنیم به خصوص در برابر خانواده خودش. این به شدت روابط و جایگاه ما را تخریب می کند باید بپذیریم او فردی عاقل و بالغ است و باید توانایی حمایت و دفاع از خودش و حق را داشته باشد، بگذریم…
چوب خط اشتباهات خودمان
قدم پنجم، یادداشت برداری از نقاط ضعف و قوت خودمان در این بحث خانوادگی است. برای طرف مقابل هم نقاط قوت را بنویسیم تا خوب یادمان بماند و احتمال فراموش کردن آن از بین برود. یادداشت این نکات در واقع کمک می کند تا در بزنگاه بعدی احتمال تکرار خطا کمتر شود. نوشتن، ضریب به خاطر ماندن را بالا می برد برای همین گفته شد نقاط ضعف و قوت خودمان و فقط نقاط قوت طرف مقابل را بنویسیم چون نوشتن نقاط ضعف و منفی او و به خاطر سپردن آن فایده ای ندارد. قرار نیست فکر ما با این مکدرات تیره و تار شود.
ترسو نیست، مهربان است
دعوا در زندگی مشترک پیش می آید، کسی که برای آشتی پیشقدم می شود، ضعیف نیست! شهامت پذیرش اشتباه خود و سعی در جبران خطا را داشته اگر هم مقصر نیست و باز پیشقدم شده وابسته و عاجز نیست قهرمانی است که خوبی را تمام کرده. در هر شرایط باید قدر همدیگر را دانست و به هم احترام گذاشت. آشتی ها بهانه ای باشد تا دیگر دعوا نکنیم نه اینکه مدام دعوا کنیم به بهانه اینکه آشتی می کنیم.بد نیست یادمان باشد که بعضی دعواها هیچ وقت به آشتی که ختم نمی شود، سبب جدایی هم می شود یا دست کم بخشی از صمیمیت یک رابطه برای همیشه از بین می رود. تا جایی که ممکن است، دعوا نکنیم این ساده ترین و در عین حال دشوارترین راه برای حفظ شکوه و صمیمیت زندگی است.