این روزها هوای بیشتر نقاط کشور برفی شده، برفی زیبا و دوستداشتنی که میآید و در لحظات اول همه از آمدنش خوشحال هستند اما بعد از چند ساعت که خیابانها یخ میزند عده زیادی ناراحت میشوند. برفی که بیصدا میآید و همهجا را سفید و زیبا میکند و اگر خوب دقت کنیم میتوانیم از دل ماجرای باریدنش درسهای زیبایی برای زندگی پیدا کنیم و به این بهانه با خانواده بهخصوص بچهها در میان بگذاریم. درسهایی مثل:
۱. نتیجه مهم است نه هیاهو| باریدن بیصدای برف بهما گوشزد میکند برای انجام کارهای مهم نیازی به هیاهو نیست. کافی است مستمر و یکدل باشیم. برف بیصدا میآید و گاهی صبح آدمها بیخبر میبینند همهجا برفی شده. پس نتیجه کار مهم است نه هیاهو و حاشیههای حین انجامش.
۲. همه را نمیتوان راضی کرد| برف که میبارد بیشتر آدمها خوشحال میشوند، اما حتی اگر به زیبایی و پربرکتی برف هم باشی خیلیها از آمدنت و عملکردت راضی نخواهند بود. این موضوع بهما یاد میدهد انجام کار درست مهم است نه راضی کردن همه.
۳. اتحاد ضروری است| دانههای برف کوچک هستند اما اتحاد و استمرار و با هم بودنشان صحنههایی زیبا و جذاب رقم میزند.
۴. در یک حال نمانیم| برف زیبا است اما اگر بخواهد در یک حال بماند جز انجماد و یخبندان نتیجهای ندارد؛ این آب شدن برف است که خیرش را تکثیر میکند و باعث میشود شادی اولیه ما به نتیجه بعدی یعنی برکتی برای زمین تبدیل شود.
۵. باید بباریم| باید در حرکت بود. برفها اگر در دل ابرها بمانند نمیتوانند آلودگی هوا را رفع کنند. ذهن ما هم همینطور است. نباید در رکود بماند و گرنه آلودگی ذهن و قلب رفع نمیشود. باید بهدنبال رشد، یادگرفتن و حرکت باشیم.