پس از اذیت و آزار دختر مبتلا به سندروم‌داون توسط همکلاسی‌ها و جلوگیری از ورودش به مدرسه، «پنداروفسکی» خودش شخصا او را به مدرسه برد️، ماجرا چه بود؟
چند روز پیش خبر رسید که «استیو پنداروفسکی»، رئیس‌جمهور مقدونیه شمالی یک دختر ۱۱ساله به‌نام «آمبلا آدمی» را در رفتن به مدرسه همراهی کرده‌ است. ماجرا از آن قرار است که آمبلای مبتلا به سندروم‌داون به‌دلیل بیماری ژنتیکی‌اش در مدرسه، مسخره می‌شود. آزار و اذیت و قلدری همکلاسی‌ها یک طرف و فشار خانواده دانش‌آموزان از طرف دیگر برای اخراج آمبلا ازسوی دیگر، او و خانواده‌اش را تحت‌فشار می‌گذارد.

خبر به دفتر رئیس‌جمهور می‌رسد و پنداروفسکی تصمیم می‌گیرد دست‌دردست آمبلا به مدرسه برود تا شخصا به این موضوع رسیدگی کند. گفته می‌شود آقای رئیس‌جمهور به خانه آمبلا هم رفته تا موضوع را از زبان خانواده او بشنود و درجریان چالش‌هایی قرار بگیرد که بچه‌هایی مثل آمبلا در جامعه با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنند. پس از پایان این ملاقات و همراهی، دفتر ریاست‌جمهوری بیانیه‌ای منتشر می‌کند با این مضمون: «کودکانی که دچار اختلالات ژنتیکی و بیماری‌های خاص هستند، نه‌تنها باید پشت میز و در حیاط مدرسه از حقوق برابر با دیگر کودکان برخوردار باشند که باید از تسهیلات مربوط به بیماری خود بهره ببرند و از این حیث حقوق خاصی دارند. این برابری و البته توجه ویژه باعث می‌شود یاد بگیریم چگونه در کنار آن‌ها شاد باشیم و احساس همبستگی کنیم». پس از این اقدام، نهادهای بازرسی و کمیسیون حمایت از تبعیض در مقدونیه شمالی از آغاز تحقیقاتی درباره پرونده آمبلا و کودکان مشابه او که ممکن است در مدارس هدف زورگویی و آزار قرار بگیرند، خبر دادند. گرچه نمی‌توان از وجه تبلیغاتی این اقدام نمادین چشم‌پوشی کرد اما صرف جلب کردن توجهات به بچه‌های دارای نیازهای ویژه، اتفاق خوشایندی است. کار ساده آقای پنداروفسکی که از سال ۲۰۱۹ رئیس‌جمهور مقدونیه شمالی شده‌ است، در ادامه سال‌های در منصب بودنش فراموش نخواهد شد اما این منفعت شخصی می‌تواند نتیجه جمعی کلانی داشته ‌باشد اگر آن‌طور که وعده داده شده‌است برای کودکان دارای نیازهای ویژه به بهره‌مندی از حقوق برابر منجر شود. یکی از این حقوق، برخورداری از امکانات تحصیلی برابر است. سال‌ها فرض می‌شد کودکان دارای نیازهای ویژه باید در مدرسه از دیگران  جدا شوند با این توجیه که این کودکان سطح یادگیری متفاوتی دارند و حضور آن‌ها در کلاس درس بر کیفیت آموزش تأثیر منفی می‌گذارد. بعدها اما این فرض زیرسوال رفت. مخالفان جداسازی معتقدند که بچه‌ها درنهایت قرار است برای زندگی در اجتماع آماده شوند و اگر مدرسه، نمونه نسبتا جامعی از جامعه بزرگ‌تر نباشد، این آماده‌سازی ناقص و ناکارامد خواهد بود.

کودکان دارای نیازهای ویژه در محیط‌های ایزوله، مهارت‌های لازم برای زندگی جمعی و تصاحب شغل را یاد نمی‌گیرند و پیامد ناگزیر نگهداری آن‌ها در شرایط کنترل‌شده، انزوا خواهدبود. حذف این کودکان از فضاهای عمومی ازسوی دیگر باعث می‌شود که بیشتر جامعه، راه ارتباط برقرار کردن با آن‌ها را نیاموزند و رفتارهایی مثل آن‌چه درباره آمبلا خواندیم، از آن‌ها سر بزند. درنهایت پیشنهاد می‌شود به‌جای خط‌کشی بین کودکان، برنامه‌های آموزشی متناسب با سطح توانایی‌شان پیش‌بینی شود تا هم آموزش رسمی مدرسه‌ای دچار خلل نشود و هم وجه پرورشی، مغفول نماند.