نوزاد توی بغل زنی که عقب تاکسی نشسته بود، گریه میکرد. زن گفت: «الهی قربونت برم من، گریه نکن.» راننده پرسید: «چرا گریه میکنه؟» زن گفت: «از ظهر گوشش درد گرفته.» این را گفت و بچه را تکان داد. بچه کمی آرام شد. رادیو روشن بود و گوینده اخبار جنگ روسیه و اوکراین را می گفت.
مردی که جلوی تاکسی نشسته بود، گفت: «خدا کنه جنگ جهانی سوم نشه.»
راننده پرسید: «جنگ جهانی برای چی؟»
مرد گفت: «روسیه یهبمب اتمی بندازه تو اوکراین، امریکا هم یه بمب بندازه تو روسیه، چین هم یه بمب بندازه تو تایوان جنگ جهانی میشه دیگه، مگه جنگ جهانی چیه؟»
راننده گفت:«اگه جنگ جهانی بشه که دیگه آدمیزادی باقی نمیمونه.» بچه دوباره به گریه افتاد. مادر در حالیکه بچهاش را تکان میداد، گفت: «الهی قربونت برم اینقدر گریه نکن.»
برگرفته از sehat_story
محصولات بخش فروشگاه
۱,۲۶۹,۷۰۰ تومان
۷۰,۰۰۰ تومان
۲,۴۸۰,۰۰۰ تومان
۸۳,۷۰۰ تومان