میدیا فرج نژاد در مورد این تارنوازی نوشت:

شهرم سنندج! نیمی از شادی هایم، غم هایم، دستآوردها و حسرت هایم را کنار تو تجربه کردم. هر بار با شادی هایم خندیدی و با غم هایم گریستی. برای بیان احساسم به تو، راهی بهتر از شعر زیبای مستوره نداشتم. دوستت دارم! حتی در زمان تلخی ها و سیاهی‌ ها.

بنای فوق العاده‌ای که سالها محل حکومت اردلان و در راس آن «خسروخان اردلان» بوده است و بی تردید شاخص ترین بنای استان کردستان به شمار میرود.

در دل جنگِ قدرت و فضایِ تاریکِ سیاست، اما این خانه قدمگاه زنی بوده که تاریخ نظیرش را کمتر دیده. 
«مستوره اردلان» همسر خسروخان، بانوی عمارت خسروآباد ، زنی بود باسواد، فاضل، شاعری فوق‌العاده و به روایت بسیاری اولین زن تاریخ نگار ایران و جهان.
درباره اش بسیار گفته اند و بزرگان و شعر و حکمت و دانش زمانه درباره اش بسیار نوشته اند. زنی که نماد مبارزه با مردسالاری بود.

خسروخان در جوانی به علت بیماری درگذشت و با تجاوز قشون قاجار و به خاطر امنیت جانی، مستوره مجبور به کوچ به سلیمانیه شد و همانجا و در چهل و دو سالگی دار فانی را وداع گفت.

تصنیف «به قوربان» را روی شعری شهیری از مستوره اردلان ساختم و صدای گرم «کارزان قاسمی» همراهی ام کرد.