وینش/ مامان جیغ جیغو داستان پنگوئن کوچکی است که یک روز مادرش با عصبانیت جیغ بلندی بر سر او می‌‌کشد. با جیغ کشیدن مادر بدن پنگوئن کوچولو هزار تکه می‌‌شود و هر تکه‌ به جاهای مختلفی پرتاب می‌‌شود. پنگوئن کوچولو در طول داستان به دنبال تکه‌‌های بدنش می‌‌گردد و می‌‌گوید که برای هر کدام چه اتفاقی افتاده است. در پایان داستان، ما پنگوئن یک تکه‌ای را می‌بینیم که مادرش در حال دوختن تکه‌های از هم گسسته‌ی بدنش است. این تصویر نشان از این دارد که مادر پنگوئن کوچولو پشیمان شده با معذرت خواهی‌اش تکه‌های بدن او را به هم می‌دوزد.

مادر پنگوئن بر سر کودکش داد می‌کشد و بدن بچه پنگوئن به چندین قطعه تقسیم و هر قطعه به جایی پرتاب می‌شود. داستان ساده شروع می‌شود و بدون پرحرفی ادامه پیدا می‌کند. این تصاویر هستند که به خواننده نشان می‌دهند پنگوئن کوچک چطور با یک فریاد از هم می‌پاشد و در آخر چطور با یک آغوش و شنیدن کلمه‌ی «ببخشید» تکه‌هایش به هم وصل می‌شوند. برای همین است که این کتاب بیشتر از این‌که مخصوص کودک باشد، انگار برای والدین و مربیان کودک نوشته شده است تا به آن‌ها نشان دهد چطور روح لطیف یک کودک می‌تواند با یک صدای بلند تحکم‌آمیز از هم بپاشد. بدون شک رفتار والدین در شکل‌گیری شخصیت کودک تأثیر به‌سزایی دارد؛ از همین‌رو اگر والدین عادت به رفتار خشونت‌آمیز داشته باشند یا حتی در مقابل فرزندشان با یکدیگر رفتار خشونت‌آمیز داشته باشند، این رفتار در کودک نهادینه می‌شود و مشکلات زیادی در آینده‌ی او به‌وجود می‌آورد. همان‌گونه که از قدیم متخصصان حوزه کودک گفته‌اند که کودکان به توصیه‌ی والدین گوش نمی‌دهند، بلکه به رفتار آنان نگاه می‌کنند و پس از تقلید از فعل آنان در پی همسان‌سازی ناخواسته‌ی خودشان با آنان برمی‌آیند.

نکته‌ی دیگری که در مورد مامان جیغ جیغو به چشم می‌آید این است که اگر کودکی این کتاب را بخواند متوجه می‌شود که عصبانیت والدین مختص به خانواده‌ی او نیست و برای همه‌ی کودکان و در همه‌ی خانه‌ها پیش می‌آید. همین آگاهی باعث می‌شود کودک از طریق پنگوئن قصه، همدلی پیدا کند و رنجی که از این موضوع دارد، کمتر شود. از آن‌جایی که کودکان و نوجوانان در بیشتر موارد خود را به جای شخصیت‌های کتاب یا قهرمان‌های اصلی داستان‌هایی که خوانده‌اند می‌گذارند، این همانندسازی به آن‌ها کمک می‌کند تا مشکلات خود را شناسایی کنند و هنگامی‌که متوجه می‌شوند در رویارویی با این قبیل مشکلات تنها نیستند،‌ احساس آرامش و امنیت می‌کنند. همین آگاهی باعث می‌شود که از تنهایی و تشویش آن‌ها کاسته می‌شود.


مخاطبان این کتاب از سراسر دنیا از طریق سایت گودریدز نظرات خود را در مورد این کتاب نوشته‌اند. اغلب کسانی که در مورد این کتاب نظر داده‌اند مادرانی بوده‌اند که تجربه‌ی تخلیه‌ی خشم بر روی فرزنداشان را داشته‌اند و از اینکه باوئر این کتاب را نوشته، اظهار خوشحالی و امیدواری کردند. خواندن این کتاب به والدین این امید را می‌دهد که بعد از هر بروز -ناخودآگاه- خشم می‌توانند با در آغوش گرفتن کودک و عذرخواهی از او، زخمی را که به او زده‌اند ترمیم کنند. البته این بدین معنی نیست که والدین مجاز به بروز پرخاش هستند و می‌توانند بعد از هر فریادی از کودک عذرخواهی کنند. این را باید دانست که اشتباه کردن و عذرخواهی مکرر والدین، باعث بی‌اعتباری آن کلمه و حتی بی‌اعتباری شخصیت خود والد جلوی کودک می‌شود.

یوتا باوئر در سال ۱۹۵۵ در هامبورگ آلمان به دنیا آمد. او در دبیرستان فنی طراحی خوانده اما کمی بعدتر به عنوان کمک پرستار در خانه افرادی که ناتوانی‌های جسمی داشتند آغاز به کار کرد. بلاخره او به آرزوی خود رسید و از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۱ در کالج فنی طراحی هامبورگ مشغول به آموختن تصویرسازی شد. تمام داستان‌ها و تصویرگری‌های او صمیمی، شوخ طبع و سرشار از زندگی است. باوئر در سال ۲۰۰۱ برای کتاب تصویری مامان جیغ جیغو ، برنده جایزه Deutscher Jugendliteraturpreis (جایزه ادبیات جوانان آلمان) شد. همچنین او توانست در سال ۲۰۱۰ برنده جایزه دوسالانه هانس کریستین اندرسن شود.

از کتاب‌های دیگر یوتا بائر که به فارسی ترجمه شده است می‌توان به «فرشته پدربزرگ» و مجموعه «اما» اشاره کرد.