«مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا و مدیر سابق سیآیای (هر دو در دولت دونالد ترامپ) یکی از ایرانستیزترین سیاستمداران آمریکاست.
پمپئو پس از خروج از دولت آمریکا با تک دورهای شدن ریاستجمهوری ترامپ، اقدام به انتشار کتابی تحت عنوان «هرگز کوتاه نیا: جنگیدن برای آمریکایی که عاشقش هستم» کرد که به تجربیاتش در دوران خدمت در دولت آمریکا پرداخته است…
خاطرات سیاسی/ خالی کردن پشت کردهای عراق توسط آمریکایی ها
1402/۱۱/۲۸ – ۲۲:۴۵
قسمت هجدهم/ ترامپ چگونه متقاعد شد شهید سلیمانی را ترور کند
۲۹ دسامبر، من، اسپر، و میلی به مارئهلاگو [خانهی شخصی ترامپ] پرواز کردیم؛ جایی که رئیسجمهور داشت چند روزی را آنجا سپری میکرد.
من رهبری جلسه را به عهده گرفتم؛ گفتم: «آقای رئیسجمهور! سلیمانی دارد از بیروت به دمشق و بعد به بغداد میرود. سوار پرواز تجاری است و ما مسیر پروازش را میدانیم. دارد توطئه میکند تا آمریکاییهای بیشتری را بکشد.
ما ابزارهای لازم را داریم تا او را از رهبری این اقدامات مرگبار باز داریم. آنها دو پهپاد آمریکایی را سرنگون کردهاند؛ به عربستان موشک بالستیک شلیک کردهاند؛ و اکنون یک آمریکایی را کشتهاند؛ همگی به دستور ژنرال سلیمانی. وقت آن است که حکومت مرگبار او را تمام کنیم. این یک هدف نظامی مشروع است.»
ورود به فاز حمله با کشتن سلیمانی، اتفاق تکاندهندهای میبود. معمولاً، وقتی آمریکا یک رهبر تروریستی را در جهانِ پسا۱۱ سپتامبر از بین میبرد، آن سازمان تروریستی که اکنون بدون رهبر است، از آن چیزی تبعیت میکند که مربیان فوتبال آمریکایی به آن میگویند ذهنیت «نوبت نفر بعدی» : بهترین بازیکنِ بعدی که برای بازی کردن در دسترس است، به میدان میرود.
دربارهی سلیمانی هم ژنرال دیگری جایگزین او میشد، اما هیچ ژنرالی مثل سلیمانی ترکیبی از اقتدار، هوش، بیرحمی، و جذابیت عمومی در داخل ایران را نداشت.
تلاش برای جایگزینی او مانند تلاش برای جایگزینی یک نقاشی اصل اثر «رامبرانت» [نقاش مشهور هلندی که در دوران اوج شکوفایی فرهنگ این کشور نقاشی میکرد] است.
رئیسجمهور ترامپ خطرات بزرگ این عملیات را درک میکرد. همهی ما هم همینطور. اما زمان کشیدن ماشه فرا رسیده بود. علناً به ایرانیها هشدار داده بودیم.
خودم مستقیماً برای سلیمانی نامه فرستاده بودم. فکر میکردند میتوانند یک هواپیمای بدونسرنشین آمریکایی را سرنگون کنند و قِسِر در بروند؛ کموبیش هم این کار را کردند.
رژیم ایران وقیحانه از خاک خود موشک بالستیک شلیک کرده بود، به این امید که تأمین نفت جهان را در تأسیساتی که تعداد زیادی آمریکایی در آن کار میکنند، مختل کند.
یک آمریکایی را هم کشته بودند. دست روی دست گذاشتن، اعتبار آمریکا را خرد میکرد. بازدارندگی به پایینتر سطح خود رسیده بود.
میلی و اسپر رئیسجمهور را دربارهی طرح پیشنهادی توجیه کردند. من هم اضافه کردم که ما آمادگی داریم پس از حمله مستقیماً با ایرانیها ارتباط برقرار کنیم و بهوضوح به آنها بگوییم که این اقدام، تلاشی در جهت [تغییر و] بریدنِ سرِ رژیم نبوده، اما اگر آنها بخواهند ما آمادهایم که تنشها را تشدید کنیم.
ترامپ جوابش [به پیشنهاد ترور سلیمانی] را داد: «بزن بریم.»
وقتی بلند میشدیم برویم، تقریباً به عنوان یک پاورقی، گفتم: «آقای رئیسجمهور! یک یادآوری دیگر: ما از ده هزار کیلومتر آنطرفتر، یک موشک را برای حمله به یک فرودگاه بینالمللی هدایت خواهیم کرد. قبلاً این کار را نکردهایم.»
من با این ریسک مشکلی نداشتم، چون برای کنترل حریم هوایی در طول آن پنج دقیقهی مهم، برنامهریزی کرده بودیم. تنها غیرنظامیانی که ممکن بود در معرض خطر باشند، کسانی هستند که در هواپیماهای تجاری همراه سلیمانی بودند. قرار بود منتظر بمانیم تا سلیمانی از هواپیما پیاده شود، وارد ماشین شود، و تا حد امکان، اما در محدودهی فرودگاه، از هواپیما فاصله بگیرد
. رئیسجمهور مستقیم به ما نگاه کرد و سرش را به علامت رضایت تکان داد. حرفی نزد، اما چشمانش فریاد میزدند: «این مأموریت را خراب نکنید.» تاریخ ۳ ژانویه تعیین شد. به همهی شرکایمان که باید خبر میدادیم، خبر دادیم؛ و تیمهایمان اجرای طرح را شروع کردند.
منظور «مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا، از «حملهی ایران با موشک بالستیک»، حملهی شگفتآور و غافلگیرکنندهی «انصارالله» یمن به نیروگاه «آرامکوی سعودی» در سال ۲۰۱۹ است که یکی از مصادیق توانایی مقاومت در یمن بود.