از خاطرات رضا امیرسرداری آزاده دوران دفاع مقدس:
چهارم خرداد ۱۳۶۷ منطقه شلمچه و شرق بصره: حدود ساعت ۴ بعد از ظهر و زیر تابش بی سابقه آفتاب بود و دوساعتی از لحظه اسارتمان در شلمچه می گذشت تازه به مقر سپاه سوم عراق رسیده بودیم که گروهی خبرنگار و عکاس از رسانه های عربی با ماشین از راه رسیدند و در حین هلهله و بالا و پایین پریدنهای عراقی ها شروع به عکاسی از اسرای ایرانی کردند تا شاید بعنوان دستاویزی برای اثبات پیروزی های ارتش بعث به خورد مخاطبانشان بدهند.
مشاهده احساس پیروزی همراه با غرور نیروهای صدام خیلی سختمان می آمد و جایی برای نشان دادن ضعف باقی نمیگذاشت. باید کاری میکردیم که حتی غبار خستگی ، فشار تشنگی و غم اسارتمان به شادی عراقی ها چیزی اضافه نکند.
به اسرای دور و برم گفتم : بچه ها صاف و شق و رق بشینید.
غرور داشته باشید !!! اصلا فکر کنید ۲۰ سال هم قراره تو عراق به اسارت زندگی کنیم!