در زمانهای که ارزشها در حال فروپاشی و کالاها با زبانی الکن به جای مردم در حال مکالمه هستند، موسیقی نواحی(بومی/محلی) حافظ سلامتی، تطهیر کننده، احاطه کننده و رهاییبخش است، چرا که در بطن واقعیت جامعه است.
دیشب پس از بخش خبری ساعت ۲۲، یک قسمت دیگر از سری مستندهای «تولد یک ستاره» که مرتبط با زندگی فینالیستهای عصر جدید است، از شبکه سه سیما پخش شد. در این قسمت به زندگی علی نظری طولابی( این نوجوان با بیش از ۱/۹ میلیون رأی بیشترین آرای مرحله نیمهنهایی را کسب کرده) پرداخته شد و بینندگان با او تا «کوهدشت» لرستان سفر کردند.
اتفاقهای این مستند را از منظری نشانه شناسانه نگاه میکنیم تا نشان دهیم چطور پویایی اجتماعی در همه کشور مستتر است و همین مستند ساده سندی است بر اینکه نباید فریب دروغهای رسانههای بیگانه را خورد. رسانههای بیگانهای که سالهاست با بودجههای کلان تلاش میکنند تفرقه افکنی کنند و کشور را در وضعیتی تیره و تار نشان دهند و آینده را به وضعیتهای مبهم بسپارند. آنها که کشور را به شکست اجتماعی، کسالت و عقب ماندگی و خفقان متهم میکنند کافی است مستند علی طولابی خواننده نوجوان «عصر جدید» را به تماشا بنشینند، مستندی که ترکیبی است از هنر موسیقی نواحی، سنت و مذهب در بطن اجتماعی پویا و سرشار از زندگی.
بیشک آنها در مقابل پدیدههایی چون علی طولابی و همشهریهایش سپر میاندازند. پدیدهای که بیشتر از هر چیز دیگری پویایی اجتماعی کشور را بازتاب میدهد.
دوربین «عصر جدید»به کوهدشت شهری دور افتاده در غرب کشور سفر میکند و مخاطب را با مردمانی ساده، خونگرم، مهربان و بیآلایش آشنا میکند. آنها در کوی و برزن فرزندشان علی را میبوسند و ستایش میکنند و برایش آرزوی موفقیت میکنند. به راستی چه چیزی جز هنر(موسیقی بومی) میتواند اینگونه جامعهای را گرد بیاورد و غرق در نشاط و شادی کند؟
شهر کوهدشت جزو فقیرترین شهرهای کشور است. به اصطلاح شهری محروم با مردمانی کم برخوردار است نه سالن سینما دارد و نه آنچنان فضاهایی فرهنگی چشمگیری، یک سازمان فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد که سالهاست میزبان گروههای موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی و …است. با اینکه دوربین عصر جدید فقط گوشههایی از این شهر را بازتاب میدهد اما همین مقدار کم کافی است تا نشانههایی از آفتاب تابان در آن پدیدار شود. آفتاب گرمی که در همه جای ایران عزیز میدرخشد و کشور را سرشار از پویایی زندگی و جوشش کرده است.
همکلاسیهای علی، خانواده و عموهایش، مادربزرگش، بچهمحلهایش، مدیران فرهنگی شهر و همشهریهایش و… در نهایت امامزاده سید محمد ابوالوفا، در روستای ابوالوفا در ۲۵ کیلومتری غرب شهرستان کوهدشت، بر دامنه کوهی به نام بره کاظم. اینها شخصیتهای اصلی این مستند هستند.
به محض ورود دوربین عصر جدید به شهر، مشخص میشود مردم برای «علی» بنر زدهاند و به استقبالش آمدهاند. در مدرسه برایش اسفند دود میکنند و به هر کجای شهر که قدم میگذارد، دورش جمع میشوند و با او سلفی میگیرند. اتفاقهای این مستند به ما یادآوری میکند جامعه را با اصواتش، با هنرش، با شور اشتیاق و گردهم آمدنهایش داوری کنیم نه با آمارش.
در این مستند «موسیقی» به واقع تحت کلیتی بزرگتر پنهان میشود. برخلاف همه جای دنیا که موسیقی به پول گره خورده است در دیار علی موسیقی در بطن جامعه است. صدای علی که از دل سنتی چند هزارساله بیرون میآید به ما یاد میدهد که جهان برای شنیدن است. جهان نه دیدنی، که شنیدنی است. از اینرو است که صدای علی پیشگو است. پیشگوی «امید اجتماعی» و در پیش بودن روزهای خوب.
در این مستند نظام ستارهسالار، و اعلام پرفروشها که از استعمار فرهنگی و نهادی عمیق حکایت میکند، جای خودش را به جنب و جوش و پویایی جامعه میدهد. موسیقی علی همچون آینه جامعه، توجهمان را به این حقیقت بدیهی جلب میکند: جامعه چیزی بیش از مقولات اقتصادی است که مارکسیست یا هر کس دیگری وامیداردمان باور کنیم.
این مستند نشان میدهد که موسیقی بیش از یک موضوع مطالعه است، شیوهای برای ادراک جهان است. ابزاری برای فهم. امروزه، موسیقی نواحی/بومی انعکاسی از تولید جامعه است؛ موسیقی در مقام ابزار فهم، وامیداردمان تا شکل صوتی دانش را رمزگشایی نماییم و یاد بگیریم که هیچ جامعه سازمان یافتهای بدون ساختارمند کردن تفاوتها در بطن خویش نمیتواند وجود داشته باشد. موسیقی نواحی و بومی از مردم تفکیک ناشدنی است.
بیشک جامعه و فرهنگ بازی آیینههاست که در آن هر فعالیتی منعکس، مشخص، ثبت و ضبط و دستخوش اعوجاج میگردد. اگر به آینه بنگریم تنها تصویر دیگری را میبینیم. اما گاهی بازی پیچیده آینهها تصویری غنی به دست میدهد، زیرا غیر منتظره و پیش گویانه است.
عظمت موسیقی شریف نواحی که علی طولابی آن را نمایندگی میکند تمام نویزهای حاکم بر فضای شهر را کنار میزند. رسانههای غربی سالهاست نویز و نابهسامانی را به خورد مردمان ما میدهند تا همه چیز را سیاسی کنند. در روابط میان انسانها نویز وارد میکنند. بر کدهای حیاتمان خدشه وارد میکنند و با همان نویز برای خود ابزار قدرت و شکلی از سلطه میسازند.
سمبلیسم کلمات منجمد را به کار میگیرند تا با نویزهای ضبط شده توانایی تفسیر را از ما بگیرند تا با کنترل تاریخ و دست کاری کردن فرهنگ یک ملت، به مجرا افکندن خشونت و امیدهای آن را پیش بگیرند. اما صدای نوجوانهایی چون علی طولابی احساس رهایی تولید میکنند. رفتار و هنر نوجوانهایی چون طولابی گواهی است بر درخواستها برای استقلال فرهنگی و تکیه گاهی است برای تفاوتها، در عین حاشیهای بودن.
در تحلیلنهایی اینکه در این مستند موسیقی نواحی که از حنجره علی طولابی گسترش مییابد پوسته ظاهری پویایی اجتماعی ایران امروز است. چرا که عناصر و درونمایه هایی چون زندگی، عشق، امید، رنج، شادی و … در آثار و میراثهای فرهنگی و هنری این زیست بوم موج میزند؛ و ناگفته پیداست که این موتیفها پایههای گفتمانی هر فرهنگ اصیلی را بنا میکنند.
موسیقی نواحی حافظهای جمعی است که به افراد اجازه میدهد با شنیدن آن معناهای الگویی، معین و شخصی شده خویش، و تایید شده در زمان را ضبط کنند. صدایی است که به فرهنگ و افق ِامکان ِ ما وسعت و معنا میدهد؛ حافظه جمعی نظم و تبارشناسیها، مخزن واژگان و پویایی اجتماعی ایران امروز است.