ایران صدا/ داستان خاطرات فردی به نام ادموند را بیان می کند. در بخش اول ادموند کودک است؛ در بخش دوم ازدواج کرده و دختری به نام آلنوش دارد و در بخش پایانی همسر خود را از دست داده و تنها زندگی می کند. زمان روایت هر سه فصل، یک روز پیش از عید پاک است.
زمینه اصلی داستان جدال بین سنت، غرور و تعصب با عواطف انسانی و تعلقات ذهنی انسانهاست. آنجا که باید بین «عشق، احساس و خانواده» و «جامعه» یکی را انتخاب کرد. زویا پیرزاد در این داستان با نثری بسیار ساده و روان این جدال را به تصویر کشیده است.
***
«زویا پیرزاد» از مطرح‌ ترین بانوان نویسنده ایرانی معاصر است. این داستان‌ نویس ارمنی‌ تبار فعالیت خود را با ترجمه کتاب‌ های گوناگون و نوشتن داستان‌های کوتاه برای نشریه‌ ها آغاز کرد.
پیرزاد پیش از روی آوردن به داستان نویسی، کتاب‌هایی ترجمه کرد که «آلیس در سرزمین عجایب» اثر لوییس کارول و «آوای جهیدن غوک»، مجموعه هایکوهای شاعران آسیایی، از جلمه آنهاست.
وی در سال ۱۳۷۰، ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷، سه مجموعه از داستان‌ های کوتاه خود را به چاپ رساند؛ «مثل همه عصرها»، «طعم گس خرمالو» و «یک روز مانده به عید پاک» به سبب نثر متفاوت خود با استقبال مردم رو به رو شدند. داستان کوتاه «طعم گس خرمالو» برنده جایزه بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ شد.

نویسنده: زویا پیرزاد
راوی: فریبا متخصص , رضا عمرانی

قسمت قبل: