فیلم سینمایی «بی همه چیز» به کارگردانی محسن قرایی با الهام از نمایشنامه مشهور «ملاقات بانوی سالخورده» ساخته شده است.
در ابتدا بهتر است خلاصه ای از داستان فیلم را مرور کنیم:

در روستایی قبل از انقلاب فردی خان‌زاده به نام «امیر» با بازی پرویز پرستویی به عنوان فردی امین در روستا فعالیت می‌کند و به خاطر سابقه خوبی که داشته و نجات جان اهالی روستا از حادثه معدن، مردم به او اعتماد کامل دارند و بخش مهمی از کارهای روستا را به امیرخان سپرده‌اند و او را قاضی محلی هم می دانند. ماجرا از آنجا آغاز می شود که یکی از اهالی روستا به نام «لی لی» با بازی هدیه تهرانی که به خاطر تهمت مردم به فاحشه بودن فرار کرده بود، بعد از سال‌ها به روستا برمی گردد و او اکنون اشراف‌زاده است به مردم وعده می‌دهد که در صورت کشتن امیر، پول زیادی به آن‌ها می دهد و مشکلات روستا را حل خواهد کرد و حتی معدن متروک را دوباره راه اندازی می کند، این وعده ها مردم روستا را وسوسه کرده و برای کشتن امیر تحریک می شوند…
«بی همه چیز» دو نقطه قوت اساسی دارد؛ اول از همه فیلمنامه ای قوی با موضوعی جذاب که سال ها در سینمای ایران مشابهش را ندیده بودیم و بسیار برای مخاطب نو و بدیع بود. موضوع فیلم می تواند مخاطب را ساعت ها با خودش همراه ساخته و با تک تک شخصیت های فیلم همزادپنداری کرده و خودش را به جای آنها بگذارد.

شخصیت پردازی های این فیلم بسیار خوب و دقیق هستند و کارگردان به خوبی توانسته آنها را به مخاطب معرفی کند و در فیلم نقشی را نمی توان یافت که ابتر مانده باشد. همه شخصیت ها به درستی و با ظرافت انتخاب و چینش شده اند.

بزرگترین نقطه قوت فیلم انتخاب بازیگران است

دومین و مهترین دلیل موفقیت و فروش بالای «بی همه چیز» انتخاب هوشمندانه بازیگران بوده است.

پرویز پرستویی بازیگر باتجربه و مشهوری است که به زیبایی و با قدرت از پس نقش «امیرخان» برآمد. امیرخان در گذشته اشتباهی نابخشودنی انجام داده است اما خودش از همه داستان باخبر نیست! ایرادی که می توان به نقشش گرفت این است که چرا در سکانس معدن متروک زمانی که «لی لی» همه گذشته را برایش بازگو می کند، او که در ابتدای فیلم مردی با وجدان و اخلاق کاری معرفی شده است، حالا تمایل به پوشاندن گناه خودش دارد و حاضر نیست به اشتباهش اعتراف کند و سعی می کند با فرار کردن و شانه خالی کردن همه چیز را فیصله بدهد، درصورتیکه مخاطب انتظار دارد او «لی لی» و فرزندش را پذیرفته یا حداقل دل آنها را به دست آورد! همین اشتباه «امیرخان» داستان را جلو می برد اما دلزدگی از او نیز با مخاطب همراه می شود.

هدیه تهرانی به عنوان سوپراستار زن ایرانی بهترین بازیگر برای نقش «لی لی» بود. چهره مصمم، قوی، زیبا و معصوم «لی لی» این اجازه را به مخاطب می داد که با او و اتفاقی که برایش افتاده به راحتی همدردی کند و با اینکه تصمیمی عجیب می گیرد و فرمان قتل امیر را توسط اهالی روستا صادر می کند، باز هم باعث رنجش مخاطب نمی شود و به نوعی به او حق هم داده می شود.

لباس و گریم هدیه تهرانی در این فیلم بی نقص و بی نظیر است. از اولین سکانسی که او از قطار پیاده شده و مردم او را می بینند و فیلم صحنه آهسته می شود، کاملا مشخص است که او در یک نگاه دل اهالی روستا و دل مخاطب فیلم را برده است!

پوشش هدیه تهرانی ما را به یاد مجله های مد فرانسه در دهه ۷۰ میلادی می اندازد، پارچه های فاخر با رنگ هایی دلربا و کلاهی زیبا که بر قامت بلند هدیه تهرانی زیبایی دوچندانی پیدا کرده است، مهم ترین عامل دوست داشتنی شدن «لی لی» در فیلم «بی همه چیز» است.

باران کوثری در نقش «نوری» با گریمی بسیار متفاوت و حرفه ای ظاهر شد و بازی درخشانی را به یادگار گذاشت. او که عاشق گاوش بود با مردن او، شخصیت منزوی و آرامشش به زنی پرخاشگر و انتقام جو تبدیل می شود. وجود این شخصیت در «بی همه چیز» که صادق و راستگو هم هست فضای کلی فیلمنامه را قوی تر و ادامه آن را روانتر کرده است. «نوری» یکی از دوست داشتنی ترین شخصیت های این فیلم از نگاه مخاطبان است.

بابک کریمی به عنوان دکتر روستا و مردی که در گذشته خواستگار لی لی خانم بوده است، ایفای نقشی موفق دارد. او در ظاهر دوست امیرخان است اما در عمل دل به گفتار لی لی بسته است و طبق خواسته او رفتار می کند و حرف می زد، به این امید که شاید محبوبش به او توجه کند، او در این فیلم شخصیت دو رنگی دارد و به سمتی می رود که باد بوزد، کریمی بسیار خوب از پس نقشش برآمده است.

هادی حجازی‌فر در نقش دهیار روستا، دوستی دیرینه ای با امیرخان دارد اما او نیز چون دکتر در جوانی خواستگار لی لی خانم بوده است و اکنون که سمت دهیار را دارد بر سر دو راهی رفاقت و منافع روستا گیر کرده است و این کشمکش درونی در ظاهر و رفتار او هم دیده می شود و نقشش پر از عصیان و فریاد است که با توجه به تجربه هادی حجازی فر در نقش های گذشته اش، از پس این فیلم هم بسیار خوب برآمده و مخاطب نمی داند که باید به او حق بدهد یا از نارفیقی او دلخور باشد!

مهتاب نصیرپور در نقش «نسرین» و همسر امیرخان بازی بسیار قابل قبولی را انجام داد. نصیرپور بازیگر توانای تئاتر، تلویزیون و سینما یکی از بهترین بازی هایش را به نمایش گذاشته است. او در سکانس رو به رو شدنش با لی لی خانم که برای زنده ماندن شوهرش التماس می کند با وجود اینکه عامل اصلی تباهی عشق امیرخان و لی لی بوده است اما با بازی زیبایش دل مخاطب را به رحم می آورد و در پایان داستان نمی توان از او متنفر بود.

لاله مرزبان در نقش «آسیه» دختر امیرخان با وجود تجربه کم و دیالوگ های نسبتا کم خوب خودش را نشان داد و در کنار بازیگران حرفه ای فیلم باز هم به چشم می آمد.
پدرام شریفی آقای معلم روستا و دلباخته دختر امیرخان بازی خوبی را ارائه داد اما حس و حالش در این فیلم بسیار شبیه به بازیش در سریال «می خواهم زنده بمانم» از آب درآمد! شریفی در آن سریال هم معلمی دلشکسته و ناکام بود.

یکی دیگر از نقش های جذاب داستان «سرکار دشتکی» با بازی فرید سجادی حسینی است، او که قبلا با بازی در فیلم «فروشنده» شناخته و معروف شده بود در «بی همه چیز» بار دیگر تبحر در بازیگری اش را به رخ مخاطب کشاند.

«بی همه چیز» فیلمی جذاب، گیرا و متفاوتی است که در فضای سینمایی ایران بسیار کم اتفاق می افتد و مخاطب قطعا از دیدن آن لذت خواهید برد.

در پایان می توان گفت طراحی صحنه، انتخاب لوکیشن ها و موسیقی فیلم هم بسیار دلنشین و گیراست.