گفت وگو با نوجوانی که نفر اول مسابقات جهانی قصه گویی هند شد.
اهمیت قصه و قصهخوانی بهحدی است که سالانه برای آن مسابقهای برگزاری میشود تا از سراسر جهان افرادی به بیان قصه بپردازند. در دوره اخیر این مسابقات جهانی که به میزبانی کشور هند با رقابت پنج هزار و ۲۰۰ قصهگو از ۱۳۰ کشور جهان برگزار شد، «رها طاهریمحسن» نوجوان ۱۴ ساله اهل «تاکستان» استان قزوین توانست در گروه سنی خودش، قهرمان این مسابقه بشود. در ادامه گپی داریم با رها که ازطریق کانون پرورش فکری به مسابقات بینالمللی قصهگویی راه یافتهبود.
رها برای ما از مسابقه قصهگویی بگو.
من از طریق عمهام که مربی کانون نوجوانان و جوانان استان تهران است، از فراخوان این مسابقات مطلع شدم.
در این دوره که بهدلیل شیوع کرونا بهصورت مجازی برگزار شد، فایل قصهخوانیام را برای مسابقه ارسال کردم. در مرحله قبل فینال با داستانی از خانم «پاییزه طاهری» بهنام «بر بال سیمرغ» شرکت کردم. این داستان ماجرای دختری است که مادربزرگش را بهدلیل بیماری کرونا از دست دادهاست و با کمک سیمرغ سعی دارد جهان را خوشحال کند. بعد از اجرای این داستان توانستم ازمیان حدود پنج هزار شرکتکننده به جمع ۴۰ نفر مرحله پایانی راه یابم.
فینال چطور بود؟
در فینال که با ترجمه همزمان بهصورت لایو برگزار میشد، باز هم قصهای از خانم طاهری خواندم به نام «اندازه دنیا»؛ داستان دختری که مادرش را اندازه دنیا دوست دارد درحالیکه نمیداند دنیا چقدر بزرگ است. پس از اعلام نتایج که روز بعد از فینال صورت گرفت، توانستم در رده ۱۳ تا ۱۵سال در بخش قصهگویی به مقام اول این مسابقات دست یابم.
اوقات فراغتت را چطور سپری میکنی؟
در کنار تحصیل درحال تمرین ورزش تکواندو هستم. ورزش، کتاب خواندن و شرکت در برنامههای کانون بخشهای اصلی اوقات فراغت من را تشکیل میدهند. آخرین کتابی هم که خواندهام همان کتاب «اندازه دنیا» درفینال بود. علاقه من به کتاب آنقدر زیاد است که خیلیها را به کتابخواندن علاقهمند کردم؛ ازجمله همکلاسیها، همسایهها و دوستانم.
یک قصهگوی خوب چه چیزهایی را باید رعایت کند؟
قصهگو باید بیان خوب و توانایی روایتگری داشتهباشد، روی میمیک صورتش مسلط باشد و خودش را بهجای شخصیتهای قصه قرار بدهد تا بتواند مخاطب جذب کند. من این ترفندها را در کانون آموزش دیدم چون ما در جلسات کانون به خواندن کتاب، بحث راجع به کتاب و قصهخوانی و تکنیکهای آن میپردازیم. حالا که بحث از قصهگوی خوب شد، دوست دارم بگویم قصهگوی موردعلاقه من عمهام است و به یادماندنیترین قصههای توی ذهنم را پدربزرگ عزیزم برایم تعریف میکرد که چندسال پیش متأسفانه ایشان را ازدست دادم. پدربزرگم بخش بزرگی از وجود من بود و خاطراتش، بهیادماندنیترین خاطراتی بود که آنها را به قصه تبدیل کردم.
برای دوستان همسنوسالت پیشنهادی داری؟
کتاب، کتاب و باز هم کتاب. من به همه دوستانم خواندن کتاب بهویژه کتابهای شاعران نامی ایران مانند حافظ، سعدی و فردوسی را پیشنهاد میکنم. در آخر هم تشکر میکنم از پدرومادرم، مربیهای خوب کانون و عمه عزیزم.