بازی در بیش از سی نمایش بر روی صحنه‌ی تئاتر، نقش‌آفرینی در قاب سینما و حالا بازگشتی دوباره و موفق با صداپیشگی. هوتن شکیبا در طی این سال‌ها تلاش کرده در هر نقشی که اجرای آن را برعهده می‌گیرد، حضوری به‌یادماندنی داشته باشد. به‌طوری‌که مخاطب نتواند بازیگر دیگری را به‌جای او برای آن کاراکتر تصور کند. قدرتی که قطعاً از تجربه‌ی همکاری با بزرگان تئاتر می‌آید. هوتن شکیبا حالا ثمره‌ی سال‌ها صبر و تلاش خود را پیش از معرفی به مدیوم سینما می‌بیند. بازیگری محبوب که هم دست به انتخاب‌های متفاوت می‌زند و هم می‌تواند نقش موثری در فروش و جذب مخاطب آثارش داشته باشد.

  طبقه‌ی حساس | حسن 
داماد وابسته و خودشیرین خانواده که گوش به حرف پدرزنش است و از هیچ فرصتی برای اثبات ارادت خودش به او دست نمی‌کشد. هوتن شکیبا پیش از طبقه‌ی حساس در فیلم دیگری (شب بیرون) بازی کرده بود، اما نقش حسن و همراهی جذاب او با رضا عطاران باعث شد تا مخاطبان سینما با این بازیگر آشنا شوند. شکیبا در این فیلم تلاش کرد تا از حسن کاراکتری بسازد که از ترس پدرزنش حاضر است دست به هرکاری بزند و در عین‌حال بخش مهمی از بار کمدی فیلم را هم به دوش بکشد. حضور او در کنار دیگر بازیگران طنز سینمای ایران سبب شد تا به‌عنوان یک استعداد تازه در این ژانر شناخته شود.

  لیسانسه‌ها | حبیب 
در روزهای اول پخش سریال «لیسانسه‌ها» شاید کمتر کسی گمان می‌کرد که شخصیت حبیب به یکی از محبوب‌ترین کارکترهای سریال‌های طنز ایران تبدیل شود. پسری که چیزی از روابط اجتماعی نمی‌داند و تنها هدفش در زندگی ازدواج کردن است. حبیب یک تیپ است؛ از لباس‌های عجیبش گرفته تا نحوه‌ی بیان جملات و نگاه‌های ناباور و بامزه‌اش. هوتن شکییا در کالبد حبیب قابل‌ شناسایی نیست چراکه درک او از رفتارها و حتی دیوانگی‌های حبیب باعث شده فیزیک و بیان این بازیگر به همان شخصیت اصلی تبدیل شود.

  شبی که ماه کامل شد | عبدالحمید 
بازی در نقشی که مابه‌ازای بیرون داشته و یکی از مهم‌ترین پرونده‌های سیاسی – جنایی کشور را شامل می‌شود، برای هر بازیگری فرصتی قابل توجه است. بدمنی که باید تا اواسط داستان به مخاطب و همسرش (نقش مقابل) نشان دهد که مقصر اصلی این ماجرا نیست و بر سر پیوستن به گروهک برادرش مردد است. تردید و بلاتکلیفی رکن اصلی کارکتر عبدالحمید است. آن‌چیزی‌که شکیبا در ایفای نقش لازم داشته و ناخوداگاه در چشم‌ها و نحوه‌ی بیان دیالوگ‌ها (با کمک گرفتن از لهجه) به کمکش آمده تا مرز میانِ قربانی بودن و شرور بودن را تا پایان فیلم در بازی خود حفظ کند.

  مهمونی | بچه و شاباش 
پذیرفتن ریسکِ جان بخشیدن به دو عروسکی که هیچ پیش‌زمینه‌ای در ذهن مخاطبان نداشته‌اند کار آسانی نیست؛ به‌خصوص زمانی‌که نام ایرج طهماسب به میان بیاید. چنین فرصتی بار دیگر نصیب هوتن شکیبا شد تا پس از صدا پیشگی در مجموعه «کلاه قرمزی» (دیبی و خونه بغلی) دوباره خودش را در دنیای صداپیشگی ثابت کند. بچه  با همان شکل و شمایل مظلوم و دوست‌داشتنی قرار است صدا و بیانی تند و تیز داشته باشد. بی‌ادبِ بامزه‌ای که به دلیل شرایط زندگی‌اش؟ بیننده درک می‌کند چرا چنین رفتارهایی دارد.
عروسک دیگر شاباش، که خواننده‌ی مجالس است و می‌خواهد کار خود را ارتقا دهد. او هم باید مودب و هم طلبکار باشد. تفاوت این دو شخصیت‌ نه‌تنها در دیالوگ‌ها و شکل ظاهری‌شان مشخص است بلکه شکیبا با دو لحنی کاملا متفاوت صدایشان را اجرا می‌کند. سکانسی که اغلب عروسک‌ها و بازیگرها حضور داشتند و بچه و شاباش باید بایکدیگر بحث و جدل می‌کردند، قدرت کار هوتن شکیبا نشان می‌دهد.

 تی‌ تی | امیرساسان 
صدا و لحنِ حرف زدن امیرساسان از پشت تلفن به ما می‌گوید که باید منتظر شخصیتی فرصت‌طلب باشیم که قرار است شری به‌پا کند. کسی که به‌دنبال سرکار گذشتن ابراهیم (پارسا پیروزفر) می‌خواهد به پول برسد و سرش بی‌کلاه نماند. کاراکتر امیرساسان منفور است و دلسوزی او برای تی‌تی (الناز شاکردوست) نیز با خشم و آزار همراه است. به‌خصوص زمانی که پای ابراهیم به وسط می‌آید، حسادت هم به مشخصات اخلاقی‌اش اضافه می‌شود. هوتن شکیبا شخصیت پیچیده‌ای را در فیلم تی تی بازی می‌کند.
هر نگاه و کنش امیرساسان زمینه‌ساز اتفاقی ناراحت‌کننده است. او توانسته از امیرساسان، چهره‌ای بسازد که بیننده از دیدنش اذیت شود و حتی مهربانی‌هایش را نادیده بگیرد. در بازی شکیبا، همان تنفر و بلاتکلیفی‌ای که از امیرساسان انتظار می‌رود را می‌بینیم. او خودش را در قالب مردی آزارگر و لج‌باز درآورده که تمام دنیا را مسبب بدبختی‌هایش می‌داند. نکته‌ی مهم در بازی این بازیگر، باورپذیرکردن شخصیت امیرساسان است. مردی که مشابه‌اش را بارها در جامعه دیده‌ایم و متوجهیم که دیگران (در وهله‌ی اول زنان) چه رنجی از حضور او می‌کشند.