طی یکی دو هفته اخیر چند سریال تازه وارد شبکه نمایش خانگی شده است. از «آمستردام» که در ژانر پلیسی است، تا «نیوکمپ» در کمدی و «سیاهچاله» که آن هم کمدی است. اما بعد از موفقیت «پوست شیر» هنوز سریالی نیامده که بتواند تمام نگاهها را بهخود جلب کند. در بین سریالهای موجود هم بعید است اثری چنین ظرفیتی داشته باشد. یکی از سریالهایی که کمی امیدواری بیشتری ایجاد کرده است «سیاهچاله» است. سریالی پربازیگر به کارگردانی حسین نمازی و با بازی حسن پورشیرازی، ژاله صامتی، مهران احمدی، بهرنگ علوی، الناز حبیبی و… ارائه شده است. حسین نمازی سال قبل کمدی خوشساخت و پرفروش «شادروان» را ساخت که نگاه خوبی به مشکلات طبقه ضعیف جامعه داشت و از دل یک تراژدی، کمدی آبرومند و صمیمانهای را بیرون کشید. اما «سیاهچاله» میتواند سریالی باشد که در شبکه نمایش خانگی بدرخشد و توجه مخاطبان را جلب کند؟
داستانش از چه قراره؟
سریال با درگذشت بزرگتر یک خانواده نسبتاً فقیر شروع میشود. تنها دارایی اکبربابا یک خانه باغ است که فرزندانش در اوج گرفتاری، مستاجری و بدهکاری متوجه میشوند توسط یک شارلاتان به رهن بانک درآمده و بهزودی مصادره میشود. اما آنها متوجه میشوند لوله نفت از زیر این خانه باغ رد شده و زمان کمی دارند تا با بیرون کشیدن نفت بتوانند خانه باغ را از رهن بانک دربیاورند. عدهای از اعضای خانواده این کار را دزدی میدانند و عده دیگری هم معتقدند سهمشان از نفت کشور را میخواهند. تضاد شکلگرفته بین این شخصیتها وموقعیت، قرار است باعث خلق کمدی شود. بهطور مثال برای اینکه سروصدای استخراج را مخفی کنند در باغ عروسی برگزار میکنند و… یک طرف عدهای مشغول بزن و بکوب، عدهای هم مشغول کار با دِلِر و کندن زمین بهصورت مخفیانه.
چرا سریال بترکان نشده؟
سریال ۱۵ قسمت دارد، روی داستان اصلی متمرکز است، یک موقعیت خوب خلق میکند و همه اینها جزو نقاط قوتش هستند؛ اما همه اینها برای موفقیت یک سریال کافی نیستند. چرا؟
نبود ستاره/ «راز بقاء» یک ایده ساده داشت؛ اما حضور بهرام افشاری کار را برای سریال آقاخانی درآورده بود. اما «سیاهچاله» بازیگر ستاره و خیلی محبوب ندارد. گروه بازیگران حرفهای و خوب هستند؛ اما کار را به تنهایی درنمیآورند و باعث جذب و حفظ مخاطب نمیشوند.
سروصدای زیاد/ سریال در هر اپیزود سروصدا و بحث زیادی دارد و کمی باعث آزار مخاطب میشود. «شادروان» فیلم موفق حسین نمازی با همین فرمان جلو میرفت؛ اما این همه بحث و سروصدا برای یک سریال مناسب نیست و مخاطب نمیتواند در مقیاس زیاد چنین چیزی را تحمل کند.
شوخیهای ضربهای/ فرمول سیتکامهای محبوب مثل «فرندز» دیالوگهای پینگ پنگی بین بازیگران تا لحظه ضربه آخر در دیالوگی است که هیچکس انتظار آن را ندارد. اما در بین حجم زیاد دیالوگهای «سیاهچاله» مهندسی لازم برای رسیدن به نقطه طلایی و ضربه خوب به مخاطب که باعث خنده شود را نمیبینیم. صرفاً دیالوگهایی با داد و بیداد بیان میشوند که سیر درستی برای خنداندن مخاطب ندارند.
با اینحال تیم خوب بازیگران و کارگردانی قوی، میتواند این امید را ایجاد کند که در ادامه با رفع ضعفهای فیلمنامه شاهد سریال بهتری باشیم. باید به انتظار بنشینیم و ببینیم در ادامه این سریال در رقابت موجود بین آثار شبکه نمایش خانگی چه میکند؟