محمدحسن ظفری یک از آزادگان و جانبازان دوران هشت سال دفاع مقدس است. او در جریان یک عملیات به شدت مجروح شده تا جایی که احساس و کنترل کامل یکی از دستانش را از دست میدهد. ظفری در طول اسارتش، حضور در ۴ اردوگاه عنبر، موصل ۳ و ۴ و کمپ ۷ رمادی موسوم به اردوگاه اطفال را تجربه کرده است.
این آزاده در خاطرهای با اشاره به اخلاص یکی از همرزمانش روایت میکند: دکتر بیگدلی یک پزشک حاذق و متعهدی بود که توانست در مدت چند ماه با ماساژ مداوم دست معلول و از کار افتاده من را زنده کند و سلامت آن را به به من بازگرداند.
دکتر بیگدلی در همان حالی که مشغول طبابت دست من بود خودش را اینگونه شماتت میکرد که اسارت حق من است، باید زجر بکشم. من در آمریکا چه میکردم که ۲۵ سال از عمرم را صرف خدمت به کسانی کردم که هیچ نسبتی با من نداشته و مردم کشورم را از خدمات خودم محروم کردم.
شنیدن چنین حرفایی از زنده یاد دکتر بیگدلی روحیه مضاعفی به ما میبخشید. وقتی چنین شخصیتی را اینگونه در کنار خود متعهد و مخلص میدیدیم زجر اسارت بر ما هموار میشد.