مصاف/ هیزم شکنی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده، شک کرد که همسایه‌اش آن را دزدیده باشد، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت.
متوجه شد همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یک دزد راه میرود، مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ  میکند، آن قدر از  شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد لباسش را عوض کند و نزد قاضی برود.
اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جابه جا کرده بود… مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه را زیر نظر گرفت: و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود حرف می زند و رفتار می کند.
 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند:
« هر که به برادر خود گمان بد برد، به پروردگارش گمان بد برده است، زیرا خدای تعالی می فرماید: از بسیاری از گمانها بپرهیزید چرا که پاره ای از گمان‌ها گناه است ».