عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین گفت: بهداشت روانی در کودکان در مراحل بالاتر زندگی انسان اهمیت بیشتری پیدا میکند بهاینعلت که پایههای اصلی شخصیت انسان، روان و ساختار روانی در دوران کودکی شکل میگیرد و اینکه یک کودک در چه محیطی با چه والدینی رشد کند در شکلگیری شخصیت و ساختار روانی او تأثیر زیادی دارد.
محمود بهرامخانی اظهار کرد: اگر کودکی در یک محیط امن و سالم به لحاظ روانی رشد نکند تمام زندگی او متأثر از این خواهد بود هرچند مسائلی مثل رواندرمانی و روانکاوی میتواند خیلی کمککننده باشد. روابط انسان با آدمهای مختلف اعم از دوست و همکار و بروز احساسات انسان که چقدر میتواند از زندگی لذت ببرد، خوشحال باشد، عزتنفس داشته باشد و اینکه تصویر خوبی از خودش در ذهن داشته باشد، همه متأثر از سالهای اولیه کودکی است.
وی با اشاره به اینکه بههیچعنوان نمیتوان نقش پدر و مادر و محیطی که کودک در آن زندگی میکند را نادیده گرفت، اظهار کرد: محیط میتواند محیطی سرشار از مهربانی، مراقبتکننده، بااحساس امنیت برای کودک باشد، که در این شرایط برای کودک یک شخصیت سالم شکل میگیرد؛ اما محیط پرخاشگر، غفلت از کودک و نیازهای او عدم امنیت برای کودک ایجاد میکند و قطعاً او را به سمت یک سری ساختارهای روانی و شخصیت ناسالم همراه با اختلالات روانی سوق میدهد و بهداشت روانی کودک را دچار مشکل میکند.
این استاد دانشگاه بابیان اینکه همه بچهها دچار علائم اختلال هستند، افزود: خیلی از علائم و نشانههای بیماریهای روانی که در بزرگسالی وجود دارد در کودکان بهوفور مشاهده میکنیم. مشکلاتی از قیبل اضطراب، وسواس، پرخاشگری، انحرافات جنسی نه به معنای بزرگسالانه بلکه خود ارضایی در کودکان و تماشای جنسی دیده میشود. این رفتارها به معنای مشکل روانی در کودک بهحساب نمیآید و دلیلش این است که بچهها هنوز بهاندازه کافی رشد نکردهاند و به لحاظ روانی پخته نیستند.
وی افزود: کودکان در مواجهه با موقعیتهای مشکلزا در زندگی و معضلات، دچار تعارض میشوند و اضطراب میگیرند. بچهها هنوز ابزارهای قوی برای مقابله با این شرایط را ندارند که به یک سری از ابزارهای ابتدایی و ناپخته روی میآورند. همه اینها علائم اختلالاتی هست که در بزرگسالی میبینیم.
این متخصص و روانشناس بالینی تصریح کرد: کودکی که شب ادراری بگیرد، ناخن جویدن و بیشفعالی دارد؛ همه از علائم اختلال در کودکی است و در ۹۹ درصد مواقع جهت سازگاری و انطباق با موقعیتهای مختلف زندگی است که کودک دچار سردرگمی و اضطراب میشود.
وی گفت: اگر با کودکی که با علائم اختلال مختلف رفتاری، احساسی و هیجانی مواجه شدیم سریع برچسب اختلال به او نزنیم، اما در تمام این موارد علائم و نشانههایی که وجود دارد یک ویژگی کلیدیست که میتوانیم بگوییم مشکلی هست و باید رسیدگی شود، اگر یک علامت بهطور مکرر از کودک سر بزند و تکرار اجبارگونه داشته باشد باید او را به یک متخصص ارجاع بدهیم. این کودک دچار مسائل روانی است و نمیتواند آن را حل کند؛ او یک سری اضطرابهایی دارد که ممکن است پدر و مادر آن را درک نمیکنند درنتیجه این مشکلات را به شکل علائم نشان میدهد. بازیدرمانی، مداخله در خانواده و آموزش خانواده از راهکارهای درمانی از سوی یک روانشناس کودک برای اینگونه کودکان است.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین افزود: اضطراب کودک اعتراضی است که به یک مسئله در درون خانه مرتبط است، مثلاً کودک از دعوای پدر و مادر رنج میبرد. اما اگر کودک چندین علامت مثلاً شب ادراری، ناخن جویدن و پرخاشگری دارد و در موقعیتهای مختلف به این علائم رو میآورد و هر بار از یک کدام بهعنوان یک ابزار استفاده میکند به جرئت میتوان گفت این کودک هیچ مشکلی ندارد و انعطاف کودک به استفاده از روشهایی است که میخواهد با محیط سازگار شود.
بهرامخانی در پاسخ به این سؤال که بچههایی که دچار اختلال هستند را چگونه میتوان شناسایی کرد، اظهار کرد: یک نکته کلیدی وجود دارد؛ بچهها مشکلات درونی و روانشناختی خود را در رابطه نشان میدهند. اصولاً رابطه کودکان با مادرشان در وهله اول بعد پدر و دیگر افراد زندگی دچار اختلال میشود. در بچههای اوتیسمی ارتباط اجتماعی کم میشود و از افراد دوری میکنند. بچههایی که اعتمادبهنفس پایینی دارند، خیلی برای خود ارزش قائل نیستند. مثلاً از غذا خوردن امتناع میکنند و خیلی غذا نمیخورند.
نقش مهم مثلث پدر، مادر و کودک در زندگی انسان
وی ادامه داد: مهمترین رابطه برای کودک، رابطه با مادر است. بهمرور که بچهها سنشان بیشتر میشود رابطهشان با افراد دیگر بهویژه پدر بیشتر میشود. رابطه مثلثی پدر، مادر و کودک نقش بسیار مهمی در زندگی کودک دارد که یک سری از علائم و نشانهها در این رابطه برای کودک ظهور میکند.
این استاد دانشگاه گفت: کودک به مادر خیلی عجین و وابسته است و وقتی مادر از خانه بیرون میرود او خیلی مضطرب میشود زیرا تمامکارش وابسته به مادر است در این شرایط یک سری از علائم اتفاق میافتد که بهشدت خطرناک است. کودک از فضای روانی مادر خارج نشده و مادر آنقدر از کودک مراقبت میکند و اجازه نمیدهد کودک مستقل شود، این رفتار کودک را مضطرب میکند و علائم و نشانههایی از اختلال خیلی شدید روانی مشاهده میشود.
وی افزود: اینگونه رفتارها پایهگذار یک سری از اختلالات شدید روانی مثل اسکیزوفرنی است که در این صورت بچهها خیلی کم نسبت به واقعیتها آگاهی پیدا میکنند. چون درک واقعیت و مواجهشدن با واقعیتهای زندگی زمانی اتفاق میافتد که کودک از فضای روانی مادر خارج شود و ارتباط روانی، احساسی و عاطفی با افراد دیگر پیدا میکند.
این روانشناس بالینی بابیان اینکه اگر عملکرد کودک از نظر غذایی، تحصیلی و اجتماعی دچار مشکل شود، میتواند نشانههایی در رابطه با تشخیص اختلالات روانی باشد. مثلاً کودکی که به مدرسه میرود و دچار مشکلات درسی میشود یا عملکرد اجتماعی او در بحث روابط دچار مشکل میشود برای تشخیص اختلال حتماً باید یک روانشناس کودک، کودک را ببیند. بعضی از علائم درون روانی وجود دارد که حتی یک روانپزشک هم نمیتواند تشخیص دهد و در این صورت یک روانشناس که با رویکرد روانکاوی کار میکند، میتواند مشکلات پنهان را تشخیص بدهد.
وی گفت: روانپزشک و روانشناس اصولاً بر اساس علائمی که وجود دارد میتواند مشکلات کودک را تشخیص دهد اما یک روانکاو بر اساس نوع کودک و دنیای درونی کودک میتواند تشخیص دهد که کودک دچار اختلال هست یا نه. اگر یک سری از علائم که مدام تکرارشونده هستند و هم برای خود کودک و هم برای بقیه آزاردهنده است حتماً باید کودک را نزد متخصص برد. چون سن تغییر ساختارهای روانی یک سن محدودی است مثلاً تا پنج تا ۶ سالگی و قطعاً تغییرات ساختار روانی کودک در اثر مداخلات روانشناختی و روانکاوی میتواند اتفاق بیفتد.
بهرامخانی تأکید کرد: کودکی که هشت یا ۱۰ ساله است اگر دچار مشکل باشد، ساختار روانی که همان پایههای شخصیت کودک است در او شکلگرفته و درواقع دیگر تغییر اینها امکانپذیر نیست. تنها کاری که یک روانکاو بعضی مواقع میتواند انجام دهد این است که کمک کند عملکرد اجتماعی، تحصیلی و روابط انسانی کودک تا حدی تنظیم شود. درنتیجه مراجعه زودهنگام، توجه و اهمیت دادن به دوره کودکی بسیار حائز اهمیت است.
وی اظهار کرد: کلی تئوری تکنیک و تجربه درزمینه رواندرمانی و روانکاوی برای کودکان وجود دارد که بسیاری از این اختلالات قابلدرمان است. اولین نکته اینکه لزوماً با مشاهده هر اختلالی نباید به روانپزشک مراجعه کرد، چون این کار بهشدت عزتنفس کودک را پایین میآورد و احساس بیمار بودن و مشکل داشتن به او میدهد. درنتیجه باید فضایی باشد که کودک احساس کند برای بازی آمده و برایش جالب باشد که در برخی کلینیکها این شرایط فراهم است.
این روانشناس بالینی افزود: اگر کودکی دچار اختلال سایکوز هست هیچوقت نمیتواند به ساختار روانی نوروتیک در ۱۲ سالگی تغییر پیدا کند. ۳ ساختار روانی در انسانها وجود دارد (نوروتیک – سایکوتیک – انحراف) و اینها در کودکی شکل میگیرد و در بزرگسالی قابلتغییر نیست. با روشهایی که در سراسر دنیا برای رواندرمانی کودکان وجود دارد. چند مسئله برای بحث کمک به کودک برای حل مشکل روانشناختی وجود دارد. اولین نکته مشکلات مراجعه کردن است که انسانها باید باور و اعتقاد داشته باشند که میتوانند از یک روانشناس و متخصص برای حل مشکلاتشان کمک بگیرند متأسفانه این مسئله بهاندازه کافی در باور مردم نهادینه نشده است.
وی تصریح کرد: اولین و پایهترین مسئله بحث بیمه است که هیچ اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است. بیمه برای خدمات رواندرمانی هیچ اقدامی نکرده و هزینههای سنگین رواندرمانی و تقبل نکردن این هزینهها از سوی افراد، آنها را از مراجعه و درمان بازمیدارد و اگر مراجعه هم کنند در کوتاهمدت است. همچنین این فرهنگ نهادینه نشده که رواندرمانی زمانبر است و افراد طی جلسه اول دوم و سوم انتظار تحول زیاد در شخصیت، رفتار و زندگی دارند و وقتی این انتظار برآورده نمیشود درمان را قطع میکنند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین در پایان گفت: زمان روان درمانی در کودکان بیشتر است چرا که در مورد کودکان فقط با یک کودک مواجه نیستیم بلکه با مسائل خانواده، رابطه پدر و مادر و وجود بچههای دیگر مواجهیم.