«راز بقا» با وجه بانمکش درباره «نامیرایی» و البته وامگیری از عنوان معروف مستندهای حیات وحش، کمدی پالوده و تر و تمیزی است. آنقدر شوخیِ بکر و بامزه و موقعیت کمدی در خود اندوخته که نیازی به بذله گویی سخیف جنسی یا مسخرگی ندارد.
کمدی سعید_آقاخانی فرزند زمانه خود است و فیلمنامه باظرفیت امیر وفایی را با خوش ذوقی تمام به تصویر کشیده. پای واکسن فایزر را وسط میکشد و مواجهه غیر منتظره مردم را با دستفروشی آن و تزریق مضحکترش در خیابان دستمایه خنده قرار میدهد! ابایی ندارد از سر به سرِ سوژه های طاغوتی گذاشتن و نمایش مختصر تصاویر شاه و فرح، رویکرد طنز به روند احضار و بازداشت توسط نهادهای اطلاعاتی یا درگیری رییس جمهور اسبق با محافظش! یا هجو فوق العاده مغفرت طلبیدن باند خلافکار برای درگذشتگان در بحبوحه قتل و جنایت! به قول سید علی صالحی، نویسنده طوری از کنارِ سوژه گذشته «که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان»
گرچه «راز بقا» در لحظاتی یادآور کمدی «روز گراند هاگ» با بازی بیل مورای است.
#بهرام_افشاری در نقش رحیم، جاندارترین کاراکتر است. یک قطب شرور، چاخان و وراج که هرچند به گفته اطرافیانش به بیماری مردم آزاری مبتلاست(!)، اما به لطف پیش زمینه ذهنی تماشاگر از افشاری و حضور گرم و اکتیو او دوست داشتنی جلوه میکند. چه وقتی روی تخت جراحی در نیمه عمل فاش میکند اصلاً بیهوش نبوده و چه لحظه دلبری های ناشیانه از دختر مورد علاقه اش! قد بلند افشاری نیز شناسنامه اصیل او برای این شکل از کمدی های نوگرایانه است.
برادرش حاتم با حضور حسن_معجونی حرف ندارد! مرد بی شخصیت، متوهم و ابلهی که میگوید حاضر است «هر فضاحت و توهین و تحقیر را تحمل کند»، اما جایی در دستگاه دیپلماسی داشته باشد! معجونی نقش را زیرکانه بازی و لودگی اش را استادانه درک و اجرا کرده.
حاجی الماسی با بازی آقاخانی، آدم موجه و جدی داستان هم ایده دقیقی برای ایجاد تضاد و خلق کمدی است. نیما_شعبان_نژاد پارتنر نزدیک افشاری، مکمل هوشمند و پا در رکابی است. مزه پرانی های به موقع او همان طور است که انتظار داریم. با بیحالی و بلاهت خوشایند و سادهانگاری فکر شدهای که ترسویی بامزه ای هم چاشنیاش شده. شعبان نژاد بیاغراق متخصص چنین نقشهایی شده و هر بار برای هر یک برگ آس رو میکند.
یادداشتی از هادی اعتمادی مجد